غزل جنگل
کدامین صفحه از تاریخ خون تکرار شد جنگل که مردان را سرِ مردانگی بردار شد جنگل ولایت سوز برقی خرمن خ…
کدامین صفحه از تاریخ خون تکرار شد جنگل که مردان را سرِ مردانگی بردار شد جنگل ولایت سوز برقی خرمن خ…
بخوان تا رودباران را زلال آوا کنی آخر گرانخوابان سنگین سایه را دریا کنی آخر بخوان چیزی به صبح روشن…
تو بر بلندای خاکم اسطوره ای از جنونی شریان شط شفق را ما قبلِ تاریخِ خونی نقشت به دیوار تکرار بر شا…
تا بدلخواه کبوتر سفره اندازد برنج کاش در باران اشکم قد برافرازد برنج چنگ جنگل شد نسیم آهنگ تا در گ…
دیدگانت خار در دل دارد امّا دیدنی است زخم غربت دیدگان از چشم صحرا دیدنی است بی دهن چون غنچه می خند…
پرنده در قفس تار و پود می خواند به شاخه ی نخی گل سرود می خواند سرود دست نجیبی که در مه تصویر دو با…
کهکشان سیرم و دارم سرِ پرواز دگر تا به خطی رسم از نقطه ی آغاز دگر کاهی از کوه نیاید که به جولانگهِ…
خواهم شدن پاره خطّی تا امتدادم بماند خطّی که در بی نهایت خود را به خطّی رساند خطّی که آبش گواراست …
زیبا ترین حضوری از عشق در من ای دوست عشقی که آتشم زد در ماه بهمن ای دوست راهم زدی و آهم در سینه ی …
دونیا راشه مانه آدم رادوار هیچکی پاسختا نکود اروزیگار بآمو هرکس بشو خوخانه بنا حاج حاجی ببوسته خول…