حیدرخان عمواوغلی
حیدرخان عمواوغلی (زاده ۱۲۵۹ خورشیدی – درگذشته ۵ آبان ۱۳۰۰) انقلابی ایرانی و از فعالان مؤثر جنبش مشروطه ایران و از رهبران حزب کمونیست ایران بود.
پس از به توپ بستن مجلس حیدرخان عمواوغلی عدهای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد.
حیدرخان عمواوغلی در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت دست داشت:
ترور امین السلطان، صدراعظم مظفرالدین شاه،
شرکت در نقشه کشتن میرزا علیاصغرخان اتابک
بمب انداختن درخانه علاءالدوله
سوءقصد به محمدعلی شاه
کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دستساز.
تأسیس حزب کمونیست ایران. حیدرخان عمواوغلی طی اولین کنگره خلقهای شرق در ۱۸ شهریور ۱۲۹۹ ریاست کمیته مرکزی حزب کمونیست جدید را برعهده داشت.
حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت انقلابی خود ادامه داد. تا اینکه محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرمخان او را تبعید کردند. حیدرخان به روسیه و از آنجا به فرانسه و سوئیس رفت و به همکاران لنین پیوست.
با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردیبهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچکخان را امکانپذیر ساخت.پس از اختلافات و کشمکشهایی که در جنبش جنگل پیشآمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نمودهاند.
حیدرخان عمواوغلی مشهور به حیدر برقی که نام اصلیش حیدرتاری ویردیوف افشار اورموی (خداداد) بود، در سال ۱۲۵۹ خورشیدی (۱۸۸۰ میلادی) در گیومری، امپراطوری روسیه با اصالتی از ارومیهاز پدری به نام علی اکبر افشار و مادری به نام زهرا خانم متولد شد.
در کتاب شرح رجال ایران آمدهاست: «وی فرزند میرزا علیاکبر ارومیهای بود، معلوم نیست از ارومیه به قفقاز رفته یا از سلماس به هر جهت، جد حیدرخان یعنی پدر میرزاعلیاکبر معروف به حاجی ملاعلی تاری ویردیوف بود، و در شهر ارمنینشین الکساندروپل که یکی از ولایتهای صنفی ارمنستان بوده و بعدها در زمان تصرف امپراطوری عثمانی گمری و سرانجام در زمان حکومت اشتراکی شوروی به نام لنیناکال موسوم گشت، ساکن بودهاست.»
در محل تولد او اختلاف است. برخی او را اهل سلماس، برخی اهل قفقاز و برخی او را از مردم ارومیه دانستهاند. فریدون بازرگان که اهل سلماس بود و پدرش، پدر و پدربزرگ حیدرخان را به خوبی میشناخت و خود به وقت اقامت حیدرخان در روسیه با او دوستی داشت، وی را ایرانی و از ایل افشار ارومیه دانستهاست.
پدرش علیاکبر افشار، طبیب بود. مشهدی علیاکبر را مردم «عمو» خطاب میکردند. به همین خاطر حیدرخان به عمواوغلی (به ترکی یعنی پسرعمو) شهرت یافت. او مردی دلسوز و مهربان بود و در میان مردم نفوذ بسیار داشت. وی در سال ۱۲۶۵ ه.ش (۱۸۸۶م) به علت فشارهای مأموران دولتی همراه خانواده اش در شهر الکساندرپل (لنیناکان) در ارمنستان مقیم شد.
در تأسیس حزب کمونیست ایران نقش مؤثر داشت و در اولین کنگره خلقهای شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ نمایندگی حزب کمونیست ایران را برعهده داشت.
با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردیبهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچکخان را امکانپذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفتماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا کوچکخان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلیها پول و اسلحه فراهم کرد.
پس از اختلافات و کشمکشهایی که در جنبش جنگل پیشآمد حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. در یکی از جلسات یاران میرزا خبردار شدند توطئهای علیه آنان در شرف تکوین است و بنابراین به ملاسرا حمله کردند. حیدرخان از آنجا فرار کرده به پسیخان رفت.معینالرعایا، حیدرخان را به ایل آلیان فرستاد. افراد ایل وقتی از نابودی نهضت جنگل اطلاع حاصل نمودند، حیدرخان عمواوغلی را به بهانههای مختلف خفه کردند و بدنش را در قریه «مسجد پیش» که محل سکونت ایل بود به خاک سپردند. اما عدهای هم کشته شدن حیدرخان را توسط میرزا کوچک خان تأیید کردهاند و تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نمودهاند.
قاتل حیدر خان
راجع به قاتل حیدر خان روایات متفاوت است. کتابی که در ۱۳۷۵ توسط نوه معین الرعایا، شاهپور آلیانی نوشته شده، صراحتاً قاتل را شخص معین الرعایا میداند. نویسنده حتی کسانی را که بر معین الرعایا در قتل حیدرخان خرده میگیرند، میتازد و مرگ را حق حیدرخان میداند.
آلیانی در کتابش با ذکر سندی که نشان میدهد میرزا اختیارات غورخانه را به معین الرعایا داده بود، این اقدام جسورانه را به معین الرعایا نسبت میدهد و حتی به آن افتخار میکند و میگوید: «کشتن فردی کمونیست که در نهضت جنگل نفوذ کرده بود مایه افتخار است.»
علی اصغر شمیم در کتاب خود در بحث خود از پایان کار میرزا مینویسد: «احسان الله خان به باکو گریخت و خالو قربان از میرزا جدا شد و حیدر عمو اوغلی به دست میرزا به قتل رسید.»
رحیم رضازاده ملک در کتاب خود به اختلافات میرزا و حیدرخان که بر سر قدرت بوده اشاره کرده و مینویسد:
سروری و برتری حیدرخان عمو اوغلی، بیش از همه برای میرزا کوچک گران میآمد. زیرا طول مدت انقلاب (شش سال) و ریاست میرزا کوچک در این مدت نشان داده بود که وی قادر به یکسره کردن کار و به پیروزی رسانیدن نهایی انقلاب نیست. هرج و مرجها و کشت و کشتارهای متعدد و تلف شدن جان و مال مردم در این مجادلهها، عامه را از میرزا کوچک ناامید کرده بود و حال که حیدر خان عمواوغلی به جنگل آمده بود، با آگاهی ایکه به خصوصیات وی داشتند، همه چشم امید به وی دوخته بودند. میرزا کوچک این را میدید و از این بابت سخت دلآزرده بود.
بر اساس اسناد به جای مانده تفنگچیان حسن خان خان کیش درهای (معین الرعایا)، اسماعیل خان، گائوک و چند نفر دیگر به خانهای در ملاسرا که حیدر خان عمو اوغلی و دوستانش در آنجا جمع شده بودند یورش بردند و آنجا را به آتش کشیدند.
ماجرای حیدر عمو اوغلی و واقعه ملا سرا