فتح رانکوه و لاهیجان و تأسیس حکومت کیاییان

سیدعلی کیا پس از دل کندن امیر نو پاشا از وی به ناچار از خرشتم پس نشست و از راه املش به تنکابن رفت و از سیدقوام الدین مرعشی برای توانیابی بیشتر وتازشی توانمندانه به گیلان یاری خواست.

سیدقوام الدین که زمینه توانیابی سادات و فروپاشی فرمانروایی ناصروندان را آماده می‌دید، به تندی لشکری را راهی تنکابن کرد وسیدعلی کیا، با رسیدن یاوران مازندارانی دست به تازشی سخت به گیلان زد و در سیاهکلرود با لشکر امیر نوپاشا رویارو شد و ستیزه‌ای خونین میان دولشکر روی داد. در این ستیزه امیرنوپاشا دگر باره شکست خورد و به رانکوه گریخت و سیدعلی کیا بر گیلاکجان دست یافت. پای نهادن سیدعلی کیا برگیلاکجان مردم رانکوه را که از ستیزه‌های پیاپی امیرنوپاشا خسته و دلبسته سادات شده بودند، پیرامون سید علی کیا گردآورد و به بیعت با وی واداشت. تازش دگرباره امیرنوپاشا را باشکست روبرو ساخت. امیرنوپاشا که هستی وتوان خود را از دست رفته می‌دید، برآن شد تا به کیااسماعیل هزاراسپی پناه برد ولی گریز او به اشکور سودی نداشت و وی به ناچار روبه دریا نهاد و برکشتی نشست وتن و فردا را به موج‌های خزر سپرد. امیرنوپاشا نیز پای از گل گیلان برکند و دل از تخت و تاج، و رفت به آنجایی که پیشتر از او فرمانروایانی چون او رفته بودند، به دور و به ناکجا آبادی که توانمندان بی پیوند با مردم رفته بودند.

پس از گریز امیرنوپاشا، سیدعلی کیا به رانکوه آمد و مردم گرداگرد او به هم آمدند و به نوشته سیدظهیر: ” اوامر و نواهی او را سادس فرایض خمسه شمردند “.

وی رانکوه را به سیدمهدی کیا سپرد و خود راهی لاهیجان شد. محمدبن جلال الدین سپسهالار لاهیجان که پس از گریز امیر نوپاشا دیوار ایستادگی ناصروندان را در برابر تازش سادات فروریخته می‌دید و می‌دانست که رویارویی لشکر بی توان او در برابر سادات سودی ندارد، نخست از برای ایستادگی آماده شده و به رویارویی با سیدعلی کیا شتافت، ولی پس از نخستین درگیری چون دانست که کاخ رؤیاهایش فروریخته از برابر آنان گریخت و فرزندان امیرجهان را برگرفت و به خرارود پناه برد تا شاید چون پیش، آنان را به کوشیجان سپرده وخود را برای دریافت یاری به دربار انوزوندان برساند. باگریز محمدبن جلال الدین، لاهیجان بی هیچ ایستادگی سربه فرمان سادات نهاد و سیدعلی کیا پابر خاک لاهیجان نهاد. چون سیدعلی کیا به لاهیجان درآمد به نوشته سیدظهیر:

” … فقها و صلحا و داعیان شرع شریف ومفتیان دین حنیف، مجموع مقدم شریف آن حضرت را مغتنم شمرده بیعت کردند و امام ومقتدای خود دانستند … مجموع اهل ادیان رو پیش گیلان، به امامت سید اعتراف نموده واو را مفترض الطاعه ونافذ الحکم اسلام دانستند”

ستیزه‌ای خونین و پنهان که در دهه‌هایی پیش تر میان طبقات نابرابر پاره خاوری گیلان آغازیده و زمینه رشد تشیع وفروافتادن توان سنیان را فراهم آورده بود، با چیرگی سیدعلی کیا بر لاهیجان یک چندی آرام گرفت و طبق نوشته سیدظهیر، باشندگان پاره خاوری گیلان سر به فرمان سیدعلی کیا وباور آئینی او نهادند و آغازگر دوران نوینی از تاریخ لاهیجان و پاره خاوری سپیدرود و همه گیلان شدند، دوره‌ای که شکوهمندترین دوره تاریخی لاهیجان و گیلان به‌شمار می‌رود و با برتخت نشینی سیدی کیایی آغاز و با چیرگی سیدزاده‌ای صفوی و اثنی عشری پایان یافت.

یک پاسخ ارائه کنید