گیلان و خیزش جنگل
درباره قیام میرزا کوچک خان جنگلی مطالعات زیادی انجام شده و آثار مختلفی منتشر شده است. کتاب حاضر یکی از جدیدترین کتابها در این زمینه است. در مقدمه کتاب آمده است:
دو سه دههی نخست سده ی بیستم میلادی شاید دربردارنده ی شگفت انگیزترین سال های تاریخ بشر باشند. سال هایی که در آنها بزرگترین جنگ تاریخ تا آن زمان روی داد، سال هایی که در آنها اندیشه های سیاسی ستیزه گر جهان چون کمونیسم و فاشیسم و نازیسم پدیدار شدند، سال هایی که در آنها امپریالیسم جامه ای نو یافت. سالهایی که در آنها توانمندان سده ی نوزدهم مانند انگلیس و فرانسه و روسیه بر سر آسیبی که از جنگ بزرگ خوردند، میدان تاراج جهان برایشان تنگ شد، سال هایی که در آنها توانمندان دهه های پس تر مانند ایلات متحده بر پایه ی دستاوردهای خود در جنگ بزرگ و سستی های افتاده بر جان هم آوردانش در آن جنگ نخستین گام های خود را برای سروری و بزرگی فردا برداشتند.
گیلان سرزمینی بر سر راه روسیهی در جستجوی چیرگی بر ایران، به تهران پایتخت ایران بود. پس از جدایی قفقاز از ایران هم زبانی باشندگان قفقاز با باشندگان جنوب ارس و آشنایی آنان با فرهنگ و ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران، آن پاره ی واگذار شده به روسیه را دروازه ی گذر همه ی آن چه ساخته بود که از اروپا به روسیه می آمد و از روسیه راهی ایران می شد.
روسیه در آن اندیشه بود که آذربایجان به سبب هم زبانی مردمش با مردم اران و شروان در کرانه ی باختری دریای کاسپی (جمهوری آذربایجان امروز) در درازای زمان از آن او خواهد شد و بهتر است در اندیشه ی تلاش برای کشاندن پاره های دیگر ایران به سوی خود باشد و در آن میان سرزمین گیلان را که نزدیکترین پاره ی نشسته در کناره ی دریای کاسپی به روسیه بود، برگزید و در همه ی سده ی نوزدهم تلاش خود را ارزانی گستراندن داشته های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود در گیلان کرد و در آغاز سده ی بیستم میلادی گیلانی ها به خوبی روس ها را می شناختند و با خوبی ها و بدیهایشان آشنا بودند.
گیلانی ها در انقلاب مشروطه هم بدی های روس ها را در آوای تیرهای قزاقان پشتیبان محمدعلی شاه شنیدند و هم خوبی هایشان را در لابلای برگ های روزنامه های برانگیزاننده ی قفقازی ها دیدند. گیلانی ها پیشرفت های نوین جهانی را در چمدان های روس هایی که می آمدند دیدند و داشته های خود را در همان چمدان ها دیدند که می رفتند.گیلانی و روس یکدیگر را خوب می شناختند. روس ها می دانستند که گیلانی گونه ای ویژه از مردم ایران است و می توان به او در پدیدآری هر دگرگونی دل بست.
… خیزش جنگل یکی از رویدادهای مهم بزرگ سده ی بیستم میلادی و شاید بزرگترین رویداد سیاسی گیلان در درازای تاریخش باشد. این خیزش هفت ساله نه تنها بسیاری از کسان از پاره های گوناگون ایران را به گیلان کشاند، چه آن که شماری از دل بستگان به آزادی و ستیزندگان با امپریالیسم و نوکران آنان و رویارویان با اندیشه های درافتاده با باورهای چیرگی جو بر مردم دردمند جهان را به گیلان کشاند، از انگلیسی تا آلمانی تا چک و روس و ترک و کرد و ارمنی و گرج و ترکمن قزاق و ازبک را.
این خیزش نمایشگر رشد اندیشه ی سیاسی در گیلان و توانایی رویارویی مردم گیلان و اندیشه شان با تلاش آنانی بود که به هر گونه در تلاش برای چیرگی بر مردم و داشته ها و خواسته هایشان بودند. غمگنانه باید گفت که بسیاری کوشیده اند زمان و مکان و بدنه ی خیزش را مرزمند به یک نام نمایند، میرزا کوچک خان، بی آن که به چگونگی پدیدآیی آن، چگونگی بستر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی پدیدآورنده ی آن، چگونگی روند دگرگون گردنده ی آن در آن هفت سال، از آغاز تا پایان و چرایی پیوستن مردم لایه های گوناگون از زمین دار تا کشتکار و تا بازاری و از ژندارم گریخته از چهارچوبه ی سازمانی تا قزاق، به آن بیندیشد.
فصل اول: گیلان، از بازگشتن مشروطه تا آغاز جنگ جهانی اول
فصل دوم: خیزش جنگل، از آغاز تا برپاشدن تشکیلات کسما
فصل سوم: خیزش جنگل، از آغاز تشکیلات کسما تا بر دار شدن دکتر حشمت
فصل چهارم: خیزش جنگل، برپایی جمهوری شورایی گیلانی
فصل پنجم: خیزش جنگل از کودتا تا کودتا
فصل ششم: خیزش جنگل، بهار خیزش و خزان مرگ
فصل هفتم: گیلان، از مرگ میرزا کوچک خان تا فروافتی پادشاهی قاجار
کتاب نامه
تصویر اسناد
*********************
پدیدآور: افشین پرتو
ناشر: فرهنگ ایلیا
تاریخ چاپ: ۱۳۹۱