شقایق
شب پیش بود
که خواب پروانه ها را دیدم
خواب دیدم
دسته ای پروانه ی رنگارنگ
مرا به دیدار شمعی می خوانند
که شبی پیش تر
مردی را
شمع آجینش کردند
سحر که برخاستم
از پروانه ها
خبری نبود
و حیاطِ خانه
پر از شقایق های تازه بود!
(76/12/08)
از کتاب “هماغوشی نگاه در رقص ِماه“