معمای افشین پرتو
به قلم و با پژوهش؛ مسعود جوزی
حدود سه سال پیش در مقالهای با عنوان «آیا یادداشتهای اوسینکو جعلی است؟» درباره کتاب «یادداشتهای اوسینکو: کنسول روسیه در رشت دربارهی رویدادهای گیلان از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۷ میلادی»، به بررسی اصالت این کتاب که با ترجمه افشین پرتو در سال ۱۳۹۵ منتشر شده بود، پرداختم. در آن مقاله که در شماره ۱۶۹ مجله گیلهوا منتشر شد، ابتدا به پنج مورد ناهمخوانی زمانی وقایع یادشده در این کتاب با زمان قطعی رخدادهای جنگل اشاره کردم، و سپس به آنجا رسیدم که نهتنها آنچه «مترجم» درباره نام و نشان نویسنده و شرححال وی گفته است با واقعیت تطابق ندارد، بلکه پرتو در مقدمه کتاب نیز از دو نفر به اسامی تموری آرولادزه و دکتر ارژنگ مبرهن، بهعنوان واسطه رساندن این یادداشتها به خود، نام برده است که آن دو هم ظاهراً وجود خارجی ندارند.
البته در انتهای آن مقاله با احترام به «شخصیت علمی والای مترجم و کارنامه پربار پژوهشی او» و اینکه بالاخره بهعنوان معلم دبیرستان حقی بر گردن من داشت و ارادتی به او داشتم و دارم، چند فرضیه مطرح کردم تا از ارائه این نظر قطعی که «این یادداشتها واقعی و متعلق به کنسول روسیه نیست، و آنها را افشین پرتو جعل کرده است»، طفره بروم؛ اما همان موقع هم میدانستم این طفره رفتن و تعارف اشتباه است و حقیقت را باید بدون ملاحظه دوستیها بر زبان و قلم آورد. این بود که از آن پس، این موضوع را در یکی دو مجلس به صراحت بر زبان آوردم (از جمله در حاشیه نشست بررسی کتاب «گاهشماری گیلان در دوره قاجار» که ویدئوی آن چند دقیقه در فضای مجازی منتشر شده است)؛ و اکنون نیز بر قلم میآورم که: بله، کتاب «یادداشتهای اوسینکو» قطعا جعلی است؛ بدین معنی که افشین پرتو دانستههای خود از وقایع تاریخ جنگل را با تخیلاتی درآمیخته و از زبان شخصیتی واقعی، داستانی غیرواقعی ساخته است.
اما چرا حالا دوباره این بحث را به میان میکشم؟ زیرا همین چند روز اخیر دریافتهام اینگونه داستانسازی پرتو متاسفانه منحصر به همین یک کتاب نیست. تا پیش از این میدانستم که او در ماههای آخر عمر خود سرگرم «ترجمه» یا بهعبارت بهتر «تالیف» کتابی با عنوان خاطرات احسانالله دوستدار بوده است (کتابی که باز نسخه اصلی و به زبان روسی آن را کسی ندیده است) ولی اکنون به لطف پیامی از یاسین محمدی، از فعالان فرهنگی بوشهر، میدانم پرتو پنج کتاب «ترجمه» از خاطرات و یادداشتهای نمایندگان سیاسی و اقتصادی خارجی در جنوب ایران هم در مجموعه «دانشنامه استان بوشهر» منتشر کرده است که اینک اصالت همه آنها زیر سوال است: ۱. یادداشتهای دادمور واتس، ۲. گزارشهای مستر چیک، ۳. مستر چیک بعد از جنگ جهانی اول، ۴. یادداشتهای گوستاو نیلیستروم، ۵. یادداشتهای استیو تی. پارکر.
این اطلاعات البته خیلی هم تازه نیست، و احتمالا دوستان دیگری هم در گیلان از آن خبر داشتهاند، ولی به هر دلیل از بازگویی آن خودداری کردهاند. قاسم یاحسینی، دبیر مجموعه دانشنامه استان بوشهر، در گفتوگویی که در خرداد ۱۴۰۱ در شماره ۱۰۳ مجله نسیم بیداری منتشر شد، درباره چگونگی تشخیص جعلی بودن دو کتاب از این مجموعه میگوید: «بعد از چاپ کتاب خاطرات مستر هربرت چیک اصرار زیادی داشتم که متن انگلیسی آن را ببینم اما مترجم آن را به من تحویل ندادند. با کمک چند نفر از دوستانم تحقیق جامعی انجام دادیم و در نهایت متوجه شدیم چنین متنی اساسا وجود خارجی ندارد و نهتنها به زبان انگلیسی منتشر نشده بلکه در مراکزی که مترجم در مقدمه کتاب به آنها اشاره کرده هم خبری از این کتاب نیست… من درباره این کتاب با متخصصان جنگ جهانی اول در ایران و خارج از ایران نیز تماس داشتهام و آنها همگی جعلی بودن آن را تایید کردهاند. با این حال تسلط بینظیر مترجم بر تاریخ جنوب و جغرافیای منطقه و نگارش مقالات مختلف در اینباره تشخیص این مسئله را پیش از انتشار دشوار کرد.»
یاحسینی که خود را مسئول و مسبب چاپ این اثر میداند، درباره کتاب یادداشتهای گوستاو نیلیستروم نیز میگوید: «بعد از اطمینان از جعلی بودن خاطرات مستر چیک، درباره این کتاب نیز که اصل آن به من تحویل داده نشد تحقیقاتی انجام دادم و متاسفانه پی بردم این اثر هم هرگز به زبان سوئدی یا حتی انگلیسی منتشر نشده است.»
وی این اتفاق را برای خود بسیار تلخ و گزنده توصیف میکند: «با مترجم رابطه عاطفی بسیار عمیقی داشتم. در کمتر کنگره و مراسمی بود که از او دعوت بهعمل نیاوریم و ایشان مقاله ارائه ندهند. نوشتههایشان بسیار عالمانه و دقیق بودند و من هر چه فکر میکنم درباره علت نگارش این دو اثر به نتیجه نمیرسم. در زمان حیات ایشان متوجه حقیقی نبودن این کتابها شدم. برای همین بارها تماس گرفتم و اصرار کردم اصل انگلیسی هر دو کتاب را برایم بفرستند. اما متاسفانه امتناع کردند و حتی از بیاعتمادی من دلخور شدند. همین مسئله راه را برای پیگیری بیشتر بست. من خود در کتاب رئیسعلی دلواری به کتاب نیلیستروم ارجاعهایی داشتهام اما در ویراست جدید درباره این موضوع توضیحاتی افزودهام و از اینکه غیرعمد خواننده را به اشتباه انداختم عذر خواستهام. بهعلاوه مانع انتشار مجدد این دو کتاب شدم.»
حالا چه باید کرد؟
زندهیاد افشین پرتو نویسنده و پژوهشگر پردانش، پرکار و توانمندی بود و مجموعه آثار او، فارغ از این چند فقره، آنقدر ارزشمند هست که همچنان خواندنی و قابل استناد باشد؛ بنابراین تا زمان دسترسی به اطلاعات جدید، انگیزه او از جعل این چند کتاب همچنان معما میماند؛ اما آنچه بیشتر از انگیزه او در این اهمیت دارد، این است که: حالا چه باید کرد؟
بهنظر من درستترین کار همان است که دبیر مجموعه دانشنامه استان بوشهر کرده است. اشتباهی کرده و آن را به صدای بلند اعلام کرده و مسئولیت خود را پذیرفته و در صدد جبران برآمده است. وظیفه ما در گیلان هم همین است. آسیبی که پرتو با جعل این کتابها به تاریخ مبارزات ضداستعماری در شمال و جنوب ایران زد، کم نیست. در همین گزارش نسیم بیداری آمده است که بسیاری از پژوهشگرانی که در این ویژهنامه با آنان گفتوگو شده است، به بخشهایی از تاریخ جعلشده توسط پرتو ارجاع دادهاند. در گیلان نیز متاسفانه برخی از مهمترین آثار منتشر شده درباره نهضت جنگل در سالهای اخیر، آلوده به ارجاعات و استنادات متعدد به یادداشتهای جعلی و تخیلی اوسینکو است.
اما زدودن تاریخ جنگل از این آلودگی دشوار نیست، زیرا خوشبختانه در میان آثار پرتو درباره تاریخ گیلان، تنها همین یک کتاب «یادداشتهای اوسینکو» جعلی است؛ و بقیه یا تالیف خود او یا تصحیح و حاشیهنویسی بر آثار «واقعا موجود» است. فقط میماند اینکه دوستان پژوهشگری که به کتاب «یادداشتهای اوسینکو» ارجاع دادهاند، همت کنند و با کنار گذاشتن تعارف و ارادت به افشین فقید و عزیزمان، اولا واقعیت را بپذیرند، و در ثانی در ویراستهای جدید از آثار خود، ضمن توضیح این موضوع، ارجاعات به این یادداشتهای جعلی را کنار بگذارند.
این کار البته زحمت و هزینه دارد، ولی مطلقا ضروری است؛ زیرا کتاب «یادداشتهای اوسینکو»، فارغ از انگیزه پرتو، مسلما جعلی و غیرقابل استناد است، و هرگونه ارجاع و استنادی به آن در هر کتاب یا مقاله، آن کتاب یا مقاله را نیز از اعتبار خواهد انداخت.
منبع: کانال جنگل