احمد مسعودی
احمد مسعودی داستاننویس، نمایشنامهنویس و منتقد در سال 1321 در گیلان متولد شد، در 26 سالگی نوشتن را کنار گذاشت و خانواده و شهرش رشت را نیز ترک کرد.
او با توجه به سن اندک نویسندگیاش، استعدادی درخشان داشته و از نویسندگان خوب و جدی نسل خود در ایران بوده است.
از سال 1329 با انتقال پدرش به رشت در این شهر ساکن میشود و در سال 1333 گواهی پایان تحصیلات ابتدایی خود را از دبستان راعی رشت دریافت میکند. تا سال 39 در دبیرستانهای فاریابی و شاهپور رشت تحصیلات دبیرستان خود را انجام میدهد و در این دوره کتابها، رمان و داستانهای زیادی از قبیل آثار الکساندر دوما و ویکتور هوگو را کرایه میکند و میخواند و رفتهرفته کلاسیکهای رماننویسی مثل بالزاک و فلوبر و دیکنس را میخواند.
در سال 39 داستان «زندگی از من فرار کن» (که برای اولین بار در این مجموعه منتشر شده) را مینویسد که احتمالاً نوشتۀ این سال یا سال بعد اوست و اولین کار بازمانده از او.
در سال 41 داستان «دندانۀ ششم» را مینویسد که پنجسال بعد ، پس از بازنویسی چاپ میکند. به شهادت منوچهر عمارلویی ـ نزدیکترین دوستش در این سالها ـ احمد به اگزیستانسیالیسم و عقاید نیهیلیستی گرایش دارد؛ جانبدار جبهۀ ملی است و تمایلات مارکسیستی هم دارد؛ از شکست محمد مصدق تأسف میخورد. دوستی و آشنایی در همین سالها با برخی از هنرمندان همنسل خود از جمله با بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، اکبر رادی، محمود رئوفی، خسرو شجاعزاده، سیاوش مطهری و …. در رشت به ویژه با هادی جامعی، عباس حاکی، امیر منتظمی، بیژن نجدی و …. نیز در این سالها اتفاق افتاده است.
در سال 42 داستانهای کوتاه «سایه» و «پدربزرگ» او در مجله «کتاب هفته» به سردبیری محمود اعتمادزاده (بهآذین) منتشر میشود.
در سال 44 نقد اجرای «قرعه برای مرگ» نوشتۀ واهه کاچا به کارگردانی محمدعلی جعفری که در رشت به روی صحنه میرود، در ماهنامۀ «بازار، ویژۀ هنر و ادبیات» به سردبیری محمدتقی صالحپور چاپ میشود و همچنین نقدی بر «روزنۀ آبی» نوشتۀ اکبر رادی. در همین سال نوشتن نمایشنامۀ «خر، با بار نمک» را به پایان میرساند. در فکر انتشار یک جُنگ ادبی به نام «گیلهمرد» نیز بوده و برای آن سرسخنی هم نوشته که برای اولین بار در این مجموعه آورده شده است.
در سال 45 نمایشنامۀ «خر …» در شمارۀ اول «فصلهای سبز» و داستانهای «ردپای شب در عمق روز» و نقد «اجارهنشینهای تالار» و «حرفهای دیگر» در «بازار، ویژۀ هنر و ادبیات» منتشر میشود.
سال 1346 داستان «کار» که حاصل کار او در قرنطینۀ منجیل است، در «پیام نوین» به سردبیری بهآذین چاپ میشود. همچنین در این سال نمایشنامۀ «آواز برای باران»، داستان «وقتی آمدیم سفره پهن کن»، نقد «شوهر آهوخانم»، نقد اجرای تلویزیونی «صدایی در لیوان» به کارگردانی داود رشیدی و نقد اجرای «شاه عباس و مرد پارهدوز» به کارگردانی عزتالله انتظامی در «بازار، ویژۀ هنر و ادبیات» منتشر میشوند.
در نوروز و تابستان این سال دست به خودکشیهای نافرجام میزند. در این مدت چند نامه نوشته است که در این کتاب آورده شده و در آنها اعتیاد خود را بهکلی انکار کرده و بر مشکلات مالی و بدهکاری خود تأکید میکند و تحملناپذیربودن کار خود را در ادارۀ بهداری از مهمترین دلیلهای خودکشی خود میشمارد.
در سال 47 نسخۀ بازنویسیشدۀ داستان «دندانۀ ششم» در دفتر یک لوح چاپ میشود. در نیمۀ اول همین سال در 26 سالگی روزی شناسنامۀ خود را برمیدارد و دیگر خبری از خود نمیدهد.
محمدعلی سپانلو داستان «کار» او را به عنوان یکی از شاخصترین نمونههای داستان کوتاه فارسی برگزید و در مجموعۀ «بازآفرینی واقعیت» چاپ کرد و محمد حقوقی نیز در کتاب خود «ادبیات معاصر ایران» از این اثر او به عنوان یکی از موفقترین داستانهای زبان فارسی نام برده است.
منبع : سایت کتابخانه تخصصی ادبیات