محمود پسیخانی
محمود پسیخانی (انگلیسی: Mahmoud Pasikhani) بنیانگذار فرقهٔ نقطویه در ایران است، که یکی از انشعابهای فرقهٔ حروفیه بهشمار میرود. او در پسیخان استان گیلان بهدنیا آمد. پسیخانی مدعی بود که تجسم روح محمد در یک سطح بالاتر است. او در سال ۱۳۹۷ میلادی خود را مهدی خواند. وی که در ۸۳۱ هجری (۱۴۲۸ میلادی) درگذشته است.
از شاگردان فضل الله حروفی بنیانگذار حروفیه.
در نوشته های حروفی، مردی را به همین نام از نزدیکترین یاران و رازداران فضل الله میشناسیم، اما نمیدانیم که او همین محمود پسیخانی بوده است یا محمود دیگری.
تاریخ تولد و آغاز زندگی محمود روشن نیست و بهطور کلی دانسته های ما از زندگی او کم است؛ تنها میدانیم که او در پسیخان رشت متولد شد و در سال ۸۰۰ طریقت خود را بنا نهاد.
محمود، دیر زمانی، در کنار رود ارس میزیست. به ظن قوی، دوری گزیدن او از محل زندگی بومی اش به این دلیل بوده که پیشوای وی، فضل الله، در ناحیه شیروان/ شروان، در سواحل شمال غربی خزر که از سواحل ارس زیاد دور نیست، اقامت داشته است. محل زندگی محمود، همچنین در نزدیکی خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی بود.
در دوره او تبریز یکی از شهرهای مهم دنیای اسلام شد و با امیرنشینهای آناطولی و مراکز ارمنستان و گرجستان در قفقاز، و دولتْ شهرهای مدیترانه ای، مانند ونیز، ارتباط تجاری داشت. میل به پیوند با چنین مراکز مهم نیز، ممکن است یکی دیگر از عوامل دوری گزیدن محمود از دیار خود بوده باشد.
تأسیس نقطویه
گفتهاند که محمود پسیخانی، به سبب خودستایی، مردود استاد خود گشت و در مقابل حروفیه، نقطویه را پی افکند. ازینرو به او القاب محمودِ «مردود» و محمودِ «مطرود» و محمودِ «تبعیدی» داده شده است.
این القاب که نشانه انکار فضیلتها و قابلیتهای اوست، ممکن است بیشتر از آنکه حاکی از جاه طلبیهای شخصی او باشد، از نزدیکی او به فضل الله ریشه گرفته باشد، زیرا وی را یکی از چهار نفر نزدیکان فضل الله استرابادی شمرده اند.
جدا شدن محمود از حروفیه
جدا شدن محمود از حروفیه در جهان بینی و تفسیرهای او تأثیر گذارده است. روشن نیست که جنبش محمود تا چه حد کوشش آگاهانه برای جدا شدن از فضل الله بوده است، چنانکه خود گوید: «عترت او محمود است که نقطه است که از عترت حرف آمده است»، یعنی او شاخه نقطوی را از تنه حروفی جدا ساخته است به نظر میرسد که محمود بسیاری از اندیشهها و آرای خود را مدیون فضل الله باشد.
امکان دارد که پس از کشته شدن فضل الله در ۸۰۴ به فرمان میرانشاه تیموری، محمود در معرض درگیریهایی با دیگر مدعیان رهبری حروفیه قرار گرفته باشد. او، مانند فضل الله، خود را مهدی موعود اسلام میخواند.
هیچ یک از یاران و پیروان همزمان او را نمیشناسیم و نمیدانیم که آرای محمود در سده نهم چگونه و به کوشش چه کسانی گسترش یافت. برخی میگفتند که او خود را در تیزاب انداخت و نابود ساخت، و پیروان وی این را دروغ دشمنانه میدانستند. محمود تجرد را برگزید و آن را به عنوان یکی از بالاترین مرتبهها و درجه های روحانی مذهب خود حفظ کرد.
همین امر سبب شده است که از دیرباز نوشته های محمود و پیروانش نامفهوم باشد و مرموز تلقی شود.در نوشته های نقطوی، محمود به نامها و صفتها و القاب گوناگون از جمله مُبین، مبین کل و کلیّات، شمس مغربی، و فاتح عرب و عجم خوانده میشود
عنوان مهمترین کتاب آیینی محمود، میزان است که آن را در ۸۲۱ نوشته است. این کتاب اثرپذیری نویسنده را از دیدگاههای حروفیه و اسماعیلیه، بلکه از عقاید زیدیه و امامیه نیز، نشان میدهد.
او در این کتاب میگوید که «حساب و کتاب و گفتن و شنودن و خوردن و بردن و ستاندن و هر چه لوازم حیات و ممات و حشر و نشر و قطع و فصل و ثواب و عقاب و حل و عقد و بیع و شری و ظهور و بطون و قضا و قدر است جمله بمیزان الله باید بود».
شاه طاهر حسینی دکنی، سی و یکمین امام نزاری محمد شاهی، با گردآوری نقطویان و دیگر مخالفان در انجدان، سبب خشم شاه اسماعیل گردید.
شاه طاهر را متهم میداشتند به اینکه ملحدان و محمودیان و زندیقان بر او گرد آمده اند.
پس از او مراد، سی و ششمین امام نزاری قاسم شاهی، نقطویان و اسماعیلیان را دیگر بار در انجدان گرد آورد و جنبشی نو آغاز کرد، اما این جنبش را، در ۹۸۱، شاه طهماسب سرکوب کرد.
سپاهیان شاه طهماسب، به رهبری امیرخان موصلو، حاکم قزلباش همدان، و نیز سپاهیان بدیع الزمان، در خلال سه روز جنبش را سرکوب کردند و بسیاری از نقطویان را به قتل رساندند و خود مراد را نیز زندانی کردند.
مراد با نقشه پنهان برخی مقامات دربار طهماسب از بند رهایی یافت، اما اندکی بعد دستگیر شد و به قتل رسید.
آنان اکبرشاه را موعود خود خواندند و دربار او را مکان مناسبی برای مناظره و مباحثات ادیان مختلف و نمایندگان آنان یافتند.
شریف آملی مهمترین شخصیتی است که به دربار اکبرشاه راه یافت.
او برای برانگیختن اکبرشاه به پذیرش آیین نو، از نوشته های محمود پسیخانی گواه میآورد و میگفت که وی پیشگویی کرده است که در ۹۹۰ مردی میآید که براندازنده باطل و برافروزنده دین حق است