آواز درخت گز (رمان)

رشیدی کارگری است که فرصتی برایش پیش می آید و از کارخانه بیرون آمده و در عرصه کار در امور مربوط به کتابخانه و رواج کتابداری مشغول به فعالیت می شود و چون مدرک ندارد سخت کار می کند در این بین مشکلات زیادی می بیند افراد سیاسی افراد شجاع ترسو ….

3 ماه در کرمان بود. در این مدت به بیشتر روستاها رفته بود. پاپدانا، باب نیزو، دوساری، محمدآباد، در یک روستا خیال می‌کردند دکتر است و از شهر آمده. با بچه‌هاشان جلو اتاق صف می‌کشیدند و قرص و دارو می‌خواستند. هرچه قسم و آیه می‌خورد دکتر نیست حرفش را باور نمی‌کردند.

یک پاسخ ارائه کنید