احساس ناب

احساس ناب دردلم ایجاد میکند

حسی که دروجود تو بیدادمیکند

مُهر سکوت گرچه به لبهای خود زدی

چشم سیاه زمزمه فریاد میکند

فکر بهار در تو جوانه زند اگر

اردیبهشت بخت مرا یاد میکند

گربر کویر تفته جان-شبنمی شوی

رودی-زچشمهای من آزاد می کند

گیسو اگر چوبید کنی ریسمان بلند

تا-کهکشان روح من ارشاد- می کند

ریزد-شکوفه های نگاهت-به چشم من!

گلخانه ئی در نظر ایجاد میکند

ازمن مگیر سبک غم آرای خویش را

تاب و تب درون مرا حاد میکند

ازمشرق قبیله خود بر سرم ببار

باران نم نمی که مرا شاد میکند

“روشن”چو از کرامت سرشار-پرشوی

مهرش- دل خراب تو- آباد میکند

یک پاسخ ارائه کنید