بررسی نقش اقتصاد در رشد تئاتر گیلان در عصر قاجار (2)

تئاتر که تیاتر نیز نوشته می‌شود، درهنرهای دراماتیک به هنری گفته می‌شود که به طور انحصاری همراه است با اجرای زنده که در آن بازی دقیقا با حس منسجم و قابل توجهی از درام برنامه‌ریزی شده است (به نقل از بریتانیکا).

در فرهنگ دهخدا تئاتر زیر واژه تآتر آمده است که به معنی تآتر.[ ت ِ آ ] (فرانسوی، اِ)، تئاتر ماخوذ از فرانسه و متداول در زبان فارسی. تماشاخانه. نمایش‌خانه. بازیگرخانه. صحنه یا جایی که بازیگران برای نشان دادن داستان یا واقعه‌ای ظاهر شوند و آن را مجسم سازند. فرهنگستان ایران بجای این کلمه “تماشاخانه” را پذیرفته است. (نقل از دهخدا ذیل واژه تئاتر)

تئاتر یا تیاتر به معنای یک هنر مدرن همانند دیگر مفاهیم و جلوه‌های تمدنی جدید غرب از اوایل قرن نوزدهم در حوزه فرهنگ، هنر و تمدنی ایران مطرح شد. مقصود از “نمایش به تعبیر جدید آن” در ایران، تئاتری است که از اواخر قاجاریه تحت تاثیر غرب در ایران پا گرفت. بعد از انقلاب مشروطیت اعیان و اشراف و بزرگان معتبر که امکانات بیشتری داشتند، برای تعلیم فرزندانشان استاد سرخانه می‌آوردند یا آنان را به سفرهای خارج از کشور می‌فرستادند (حاج علی عسگری، بی تا: 6). بازگشت این دانشجویان، بازرگانان و مهاجرین ایرانی بعد از دوران استبداد صغیر از اروپا به ایران موجی از افکار نو را با خود به همراه داشت. سرگذشت ورود تئاتر به ایران نیز نظیر سرگذشت ورود بسیاری دیگر از مظاهر تمدنی جدید از طریق روسیه و قفقاز صورت پذیرفته است.

تئاتر در گیلان

گیلان به علت مجاورت با روسیه بیشتر مایل به تجدد و آزادی‌خواهی بود که علت را می‌توان قفقازیانی دانست که بعد از سال 1905 میلادی با سرعت زیادی برای به دست آوردن آزادی می‌کوشیدند و با انتشار روزنامه‌هایی به سبک نوین در فعالیت‌های ادبی شرکت می‌کردند و بنا به گفته فره‌وشی «عامه مسلمانان را از خواب غفلت بیدار می‌کردند.» (فره‌وشی، 1356: 121). قبل از تشکیل اولین مجمع تئاتری در رشت، گروه‌های هنری از این مناطق و همچنین بادکوبه از راه آبی انزلی به رشت می‌آمدند و برنامه‌های هنری جالب برای مردم به روی صحنه می‌آوردند. حاج علی عسگری اجرای این نوع نمایشات را بیش از هر چیز در راه گشایی افکار هنر دوستان رشت به سوی دنیای متمدن آن روز موثر دانسته است. (حاج علی عسگری، بی تا: 7) نوزاد در روایت خود از تاریخ نمایش در ایران ضمن اشاره به این نکته بیان می‌دارد: «که مصادف با گسترش هنر تعزیه و دلقک بازی‌های درباری؛ دو برادر آذربایجانی به نام‌های کمال و جمال از قفقاز به گیلان آمدند و چهار یا پنج تئاتر میهنی نمایش دادند. اثری که این نمایش‌ها در روحیه مردم نهاد بسیار زیاد بود تا آنجایی که به فکر تشکیل مجامع تئاتری در گیلان افتادند.» (نوزاد، 1368: 24)

همزمان با تهران، مدارس جدیدی در گیلان پا به عرصه وجود گذاشت؛ مانند مجیدیه، مظفریه، اتفاق،در رشت، حقیقت در لاهیجان، محمدیه، رشدیه، اسلامی در انزلی (حاج علی عسگری، بی‌تا: 6) که سبب رشد و پرورش روشنفکران و افراد تحصیل کرده در رشت گردید و مقارن با آن مطبوعات یومیه و هفتگی انتشار داده شده که به نوشتن مقالات علمی، سیاسی، و انتقادی برای بیدار ساختن افکار عامه دست زدند. علی عسگری در کتاب خود ذکر می‌کند که «در همین زمان جراید فکاهی نیز به مطبوعات تاسی کردند و به موازات طلوع روزنامه‌ها، شبنامه‌هایی پخش می‌کردند و آنچه علنا گفتنش نامقدور بود، در شبنامه‌ها جای می‌گرفت.» (حاج علی عسگری، بی تا: 6) چنانچه جمعی از مردم خوش‌ذوق رشت با آگاهی از اهمیت این هنر و تاثیر آن در اصلاح معایب اجتماعی و نفوذ در اذهان برای روشنگری در جامعه پیشگام شدند و با به روی صحنه آوردن چندیدن نمایشنامه، تئاتر را در رشت بنیان نهادند. بنا به گفته‌ی حاج علی عسگری این اتفاق درست در زمانی اتفاق افتاد که «هرگونه نهضت ترقی‌خواهانه با مخالفت شدید پاره‌ای از مردم عامی مواجه می‌شد»؛ و بدین طریق بود که تئاتر در رشت بعد از انقلاب مشروطیت توانست در بین توده‌ی مردم برای خود جایگاهی مناسب بیابد. (حاج علی عسگری، بی تا: 7 و 6) دکتر مهدی فروغ، آغاز تئاتر در رشت را از موقعی عنوان می‌دارد که «پای رفت و آمد ملل خارجی از جمله روسیه در ایران باز شد؛ به همین سبب بنیانگذاران اولیه این هنر به‌منظور مبارزه با اجنبی و اجنبی‌پرستی و بیدار کردن ذهن مردم و روشن ساختن چشم و گوش ایشان در ترقی فوق‌العاده تئاتر کوشیدند. البته کسی که نزدیک خانه‌ی زنبور است آگاهانه و مراقب‌تر از کسی است که از آن فاصله دارد و مردم رشت چنین بودند.» (طالبی، 1388: 36)

شروع هنر تئاتر در گیلان مدیون گروه اقلیت ارمنیان این منطقه می‌باشد که اولین قدم‌ها را آهسته، ولی سنگین برداشتند. همینطور که قبلا نیز اشاره شد در دوران مشروطیت گروه‌های نمایشی ارمنی و قفقازی با اندیشه‌های ویژه سیاسی و نیز جمع‌آوری پول به گیلان می‌آمدند. این گروه‌ها اغلب بازیگران اصلی خود را از بومیان علاقه‌مند انتخاب می‌کردند. نمایشنامه‌هایی که به گیلان آورده می‌شد به زبان‌های ترکی و ارمنی بود و اجرای تئاتر به این دو زبان به لحاظ حضور ترک‌ها و ارمنیان در گیلان خواهان زیادی داشت. (همان: 149 و 150)

هنرمندان سیاست‌پیشه‌ ارمنی که از قفقاز به رشت می‌آمدند ظاهرا به قصد هنرنمایی و باطنا به منظور گردآوری پول و نیز به خاطر صرف در راه مسلک و مرام خویش به گیلان که بازار ابریشم و دروازه اروپا و مرکز کار دولتمندان بود، می‌آمدند و ایفای نقش‌های کوچک یا سیاهی لشکر را به عهده‌ی جوانان ارمنی که مقیم بودند، می‌گذاشتند که مقدمه‌ای شد جهت تشکیل هیأت تئاترال ارمنی در رشت و ایجاد سالنی ثابت در محوطه کلیسای رشت که البته دارای شرایط لازم نبوده است. اولین اجرای تئاتری در گیلان در انبار توتون شخصی به نام دکتر استپان‌هاراتونیان واقع در محله زرجوب رشت بود. نام این نمایشنامه “چخوی دلال” بود که توسط یک گروه قفقازی اجرا گردید. پس از اینکه جامعه‌ی ارمنی رشت موفق به کسب اجازه جهت ساختن کلیسا شدند، با احداث کلیسای مسروپ مقدس تئاتر نیز در سال 1887 تشکیل شد. (همان: 151 و ۱۵۰)

توضیح عکس: هنرمندان گروه تئاتر ارمنیان، رشت، نام اشخاص و تاریخ دقیق نامعلوم

گزارشی از اجرای یک تئاتر توسط هنرمندان ارمنی در سال 1306 قمری ( 1888 میلادی، 1267 شمسی) در روزنامه اختر در دست است. در این روزنامه به اعلان تیاتری برمی‌خوریم که از اولین نمونه‌ها در این زمینه بوده است: «این تئاتر توسط مسیو صفرازیان مانی از ملت ارامنه که در عمل تیاتر دارای تیاتر دارای مهارت تمام است با زن خود و دیگر عملجات از مملکت روس روانه تبریز شده، شب ششم ماه ربیع الاول مجلس تیاتری در نهایت خوبی فراهم آورده، درام شکسپیر را که از درام‌های مشهور است و یک کمدی با مزه نیز به لغت ترکی داده است.» (روزنامه اختر، 23 ربیع الاخر 1306: 3)

تئاتر از سال 1283 شمسی، با توجه به تاریخ ساخت ساختمان سن ارامنه جای خود را در گیلان گشود، زمانی که تهران هنوز با تئاتر آشنایی نداشت، (پارسی، 1387: 34) چرا که از این مکان مقدس به‌عنوان یک مجموعه فرهنگی استفاده می‌گردید؛ بدین معنی که جدا از کلاس‌های درس‌داری کتابخانه، تئاتر، انجمن‌های فرهنگی و ورزشی بود. بدین‌ترتیب تئاتر گوشه‌ای از فعالیت‌های فوق برنامه مدرسه را تشکیل داد. (طالبی، 1377: 151)

جهانگیر سرتیپ پور اولین فعالیت تئاتر در رشت در سال 1289 شمسی (1887 میلادی) با فعالیت گروه های ارمنی آغاز شد. او ادامه می دهد: «در آغاز در رشت سن نبود. در باغ دکتر استفانوس (معروف به حکیم فانوس) در سرچشمه رشت انباری را تبدیل به سالن موقت نمایش کردند. وی همچنین از اولین نمایشنامه که توسط ارمنی‌ها به روی صحنه رفته، به نام چخوی دلال نام می‌برد. که در آن محل به روی صحنه رفته است. در این دوره گروه‌هایی از ارامنه می آمدند و نمایش می دادند. بعد از چندی مسلمانان قفقاز آمدند و نمایش اجرا کردند. این گروه‌ها با اهداف مختلفی به ایران می‌آمدند و نمایش می‌دادند. با توجه به این نکته که قفقاز محل شکل‌گیری نهضت‌های گوناگونی بود، اغلب این گروه‌ها دارای آرمان‌های استقلال‌طلبانه بودند. از یک طرف می‌خواستند به وسیله تئاتر افکار خود را به مردم منتقل کنند و از طرف دیگر با جمع‌آوری وجوه مالی حاصل از اجرای نمایشنامه‌هایشان در تسریع اهداف خود می‌کوشیدند. این گروه‌ها به دلایل مختلف وقتی به گیلان می‌آمدند، تمام بازیگران خود را نمی‌آوردند. بازیگران نخبه را می‌آوردند و بقیه بازیگران را از جوانان مستعد محل انتخاب می‌کردند.» (طالبی، ۱۳۶۸،ش ۶و ۷و ۸: ۲۲۳ و ۲۲۳)

از جمله اسناد مهمی که از اجرای تئاتر در رشت وجود دارد می‌توان به کتاب خاطرات نیکسون که کنسول روسیه در رشت بوده است، اشاره کرد. او در این زمینه عنوان می‌دارد: «در رشت نمایش‌های دائمی وجود نداشت، اما گاهی که نمایشی می‌داند من در آن حضور می‌یافتم. رفتن من فقط برای این نبود که گفت و گوی آنها را گوش فرا داده و معلومات فارسی خود را تکمیل کنم؛ بلکه بازی آنها هم که با مهارت صورت می‌گرفت قابل توجه و تماشایی بود. رل زنان را هم مردان بازی می‌کردند. در خاطر دارم که این پیس‌ها از فرانسه ترجمه شده و نشان می‌داد که ایرانی‌ها نمایش‌نامه‌های فرانسه را می‌پسندیدند. وقتی هم که در نمایشی حاضر شدم که پیس آن ابتکاری بود و نتایج بدعات بمسکرات را مجسم می‌نمود و جنبه تعلیم و تربیتی داشت و قهرمان الکلی را در تهران نشان می‌داد که به واسطه این عادات به عاقبت بدی دچار گردید.» (فره‌وشی، 1356: 127)

با توجه به موقعیت جغرافیایی گیلان و نیز پیدایش شرایط جدید اجتماعی، فرهنگی حداقل از سال 1283 تا 1308 شمسی رشت پایگاه و مرکز اصلی هنرمندان و آزادی‌خواهان غیرگیلانی می‌شود. حسن ناصر، یحیی کرمانی، عباس بانکی ( اصالت) و آقا دایی نمایشی نمونه‌های بارز از این واقعیت می‌باشند. (پارسی، 1387: 36) میرزا حسین‌خان دایی تبریزی (معروف به دایی نمایشی) یکی از مجاهدین دوره‌ مشروطیت تبریز بود که به رشت آمد و با دختر یکی از بازرگانان آذربایجانی مقیم این شهر ازدواج نمود. وی از شیفتگان آزادی بود و به نمایندگی از ملیون رشت به آذربایجان رفت. ( طالبی، 1388: 38) سرتیپ‌پور نیز ضمن اشاره به این نکته توضیح می‌دهد: «رشت در آن زمان برای همه کسانی که تحصیل کرده اروپا بودند، جذابیت‌هایی داشت. هوای معتدلی داشت و خیابان‌های آن تمیز و سنگفرش بود، مردمش خوش سلوک و پذیرای نوآوری‌ها. گیلان از راه انزلی به اروپا راه داشت و به عنوان یکی از مراکز تجاری بازرگانان اغلب شهرهای ایران در این شهر دفتر نمایندگی داشتند. واردات و صادرات از راه انزلی صورت می‌گرفت، چون تنها راه دریایی امن ایران به اروپا بود. شهر در مجموع موقعیتی داشت که می‌توانست مردم ایالات دیگر را جذب کند. مسافر که وارد گیلان می‌شد، احتیاج به جایی داشت تا چند صباح در آنجا زندگی کند. پس باید به فکر مسافرخانه می‌بودند، بدین ترتیب در رشت مسافرخانه دایر شد. این مسافرخانه پیشخدمت تربیت می‌کرد در کلنی آنها پزشک، داروساز، آرایشگر، و غیره نیز پیدا می‌شد و مردم نیز از خدمات آنها استفاده می‌کردند. پس کسی که از اروپا می‌آمد، همه چیز را در رشت پیدا می‌کرد. اگر خانه‌ای نداشت مسافرخانه بود. مردم هم که در نتیجه معاشرت‌ها، نرم و مهربان شده بودند، میهمانان را می‌پذریفتند. لطف اقلیم، لطف خوی هم آورده. به همین دلیل روشنفکرهایی که از اروپا می‌آمدند، سلوکشان را هم می‌آوردند، از آن جمله باید حسن ناصر نام برد. حسن ناصر قبلا نمایشنامه‌هایی را ترجمه کرده بود و دوست داشت موقعیتی به وجود آورد تا آنها را به روی صحنه ببرد. او علاقه وافری به مولیر داشت و اغلب نمایشنامه‌های او را ترجمه می‌کرد. تلاش‌های ناصر بلاخره ثمره داد و او توانست یک گروه تئاتری در رشت به وجود آورد.» (طالبی، ۱۳۶۸: ۲۲۳ و ۲۲۴)

در همین زمان مدارس جدید به جای مکتب‌خانه‌ها تاسیس شد، اما به دلیل نبودن بودجه برای اداره این مدارس بانیان روشنفکر این مراکز به دلیل استقبال از اجرای نمایش‌های تئاتری از طرف مردم گیلان، با تشکیل گروه‌های فرهنگی کوشیدند تا علاوه‌بر کمک به بالا بردن سطح سواد، با اجرای نمایشنامه‌های تئاتری به تامین بودجه مدارس نیز بپردازند. تمامی عایدی و منافع تئاتر گیلان صرف هنردوستی و پرورش ذوق و استعداد، هنرنمایی و کسب شهرت، ترویج فرهنگ و معارف، کمک به بیمارستان‌ها و مدارس و موسسات خیریه بود که بعدا جنبه‌های سیاسی نیز پیدا کرد؛ در این دوره تهران نیز دارای گروه‌های نمایشی بود؛ ولی مردم تهران هیچگاه مانند گیلانی‌ها از تئاتر استقبال نکردند و همین موضوع خود یکی از علل موفقیت بنیانگذران و گروه‌های اولیه تئاتر گیلان بود. (همان: 38)

اولین مجمعی که در گیلان تشکیل شد و به اجرای نمایش‌های تئاتری پرداخت، هیات امید ترقی بود که در سال ۱۲۸۹ شمسی بنا گذاشته شد. سرآمد تشکیل‌دهندگان این گروه میرزا حسن ناصر مدیر مدرسه‌ای در محله بیستون بود و پیشگامان آن عبارت بودند از میرزا اسماعیل پوررسول، مدیر مدرسه سعادت؛ میرزا علی‌آقا حبیبی مدیر مدرسه اتفاق و در سال ۱۳۲۸ قمری و از این دو، مدرسه واحدی به نام شمس تشکیل شد. (طالبی، ۱۳۸۸: ۵۳) سرتیپ‌پور در این مورد اشاره کرده است: «مدرسه اتفاق به مدیریت میرزا علی آقا حبیبی و مدرسه سعادت به مدیریت آقای اسمعیل پوررسول. مدرسه رشدیه هم با حضور و مدیریت حسن ناصر وضعیت خوبی داشت. مدیر این سه مدرسه منورالفکر بودند. حسن ناصر سعی می‌کرد تا از آنها در کارهای تربیتی و پرورشی استفاده کند و به همین علت آنان را تشویق کرد تا در گیلان تئاتر برپاسازند. ناصر تئاتر غرب را بخوبی می‌شناخت و می‌دانست که این وسیله می‌تواند در پرورش افکار تاثیر خوبی بگذارد. همکاری‌های فرهنگی باعث شد حبیبی و پوررسول متحد شوند و مدرسه شمس را تشکیل دهند. حسن ناصر هم با آنها بود. بلاخره با کوشش‌های این‌ها تئاتری راه افتاد و البته دائی نمایشی هم جزو موسسین بود، بعدها بانکی (اصالت) به آنها پیوست. این گروه تئاتری تا اواخر سال ۱۹۱۱ میلادی (۱۳۲۹ قمری) فعال بود، ولی از این سال به بعد فعالیتشان قطع شد؛ چون روس‌ها به گیلان و آذربایجان تاختند و عده‌ای را گرفتند. بعد از آن نیز در ۱۹۱۴ میلادی جنگ شروع شد و بعد نهضت جنگل و درگیری بین نیروهای اشغال‌گر و اینان بوجود آمد تا اینکه در ۱۳۰۰ شمسی حکومت ثابت شد و البته در آن سال‌ها تئاتری نبود مگر کورسویی که نه در جهت اهداف روشنفکران که بشتر در جهت منافع اشخاص کاسبکار که نمایشنامه‌های سبکی ارائه می‌دادند.» (نوزاد، ۱۳۶۸: ۲۲۴)

نوزاد در کتاب تاریخ نمایش در گیلان در خصوص تامین بودجه مدرسه شمس عنوان می‌دارد: « مدرسه شمس در شهر رشت مدیون کمک‌های ارزنده‌ایی است که هنرمندان مجمع از درآمد تئاتر به موسسین آن کردند.»(نوزاد، ۱۳۶۸: ۷۵) طالبی نیز در کتاب تئاتر گیلان به سندی در همین خصوص اشاره کرده و می‌گوید: «مبلغ ۶۰۰ دینار (۵۷۱ قران) از درآمد نمایش عیار نوشته نسیم بک به کارگردانی حسن ناصر در تاریخ ۱۲۹۰ شمسی برای کمک به مدرسه شمس داده شد. (طالبی، ۱۳۸۸: ۶۰)

گفتنی است که درآمد تئاتر در ابتدا نه تنها به مدارس بلکه به امور دیگر فرهنگی نیز پرداخته می‌شد. نمایشنامه‌ای با عنوان جوان وطن‌پرست که توسط هیات امید ترقی برگزار شد، «تمامی عایدی‌اش صرف یک قرائت خانه عمومی، روزنامه انتقادی و فکاهی و اجتماعی بهلول گردید و هنرمندان مزدی دریافت نکردند.»(نوزاد، ۱۳۶۸: ۷۶)

مجمع امید ترقی با اجرای دو نمایشنامه کارخود را آغاز کرد: «اولین نمایش در دو قسمت، اول دو پرده‌ای به نام مشهدی شجاع و قسمت دوم خسیس اثر مولیر ترجمه حسن ناصر» (طالبی، ۱۳۸۸: ۵۵) توانست توجه عامه مردم را به خود جلب کند. طالبی ادامه می‌دهد که «در اثر استقبال فراوان در عرض مدتی کوتاه، نمایش مذکور بیش از چهار بار تجدید شد.» (همان) همچنین از دیگر نمایش‌نامه‌های مولیر که توسط این مجمع روی صحنه رفت، نمایشنامه سالوس بود که چند بار نمایش داده شد. نمایشنامه‌های طبیب اجباری، عاشق گیج، مریض خیالی، داماد پشیمان، احمق ریاست طلب، زنان دانشمند و … توسط دایی نمایشی ترجمه و اجرا شد که متاسفانه اثری از این ترجمه و اقتباس در دست نیست. (مولیر، ۱۳۵۷: ۲۸ و ۲۹)

بعد از شکل‌گیری جمعیت امید ترقی و اجرای چند نمایش در رشت، جمعیت رجاء آدمیت به وجود آمد. این گروه نمایش‌هایی به نفع مدرسه اخوت و شرف می‌داد. (نوزاد، ۱۳۶۸: ۶۰)

جمعیت محمدیه جزو اولین دسته‌هایی بود که تشکیل شد و خیلی زود منحل گردید. اعضای این جمعیت پس از انحلال مجمع، بار دیگر به صورت خودجوش گرد هم آمدند و بعد از گفت وگو به توافق‌هایی در خصوص اینکه «هدف و روش جمعیت بدون هیچگونه تغییری در کمک به بودجه مدارس و نشر معارف از درآمد نمایش‌ها ادامه پیدا کند،» (همان: ۶۲ و ۶۳) دست یافتند.

اعضای انجمن فرهنگ نیز که در سال ۱۲۹۴ تشکیل شد، درآمدها حاصله از نمایشات را تماما صرف امور فرهنگی می‌کردند، از قبیل قرائت خانه، کتابخانه عمومی و کلاس‌های اکابر مجانی به منظور مبارزه با بی‌سوادی و کمک مادی به دارالایتام می‌گردید.(نوزاد، ۱۳۶۸: ۹۳) اعضای این انجمن موظف به پرداخت ماهانه‌ای به وسع خود بودند و چون این مبلغ کم بود و تکافوی هزینه‌ها را نمی‌داد، برای تقویت بنیه مالی خود به اجرای نمایش پرداختند و از طریق آن موفق به تاسیس کتابخانه، قرائتخانه و انتشار مجله شدند که به کسر بودجه مدارس کمک می‌کرد. (طالبی، ۱۳۸۸: ۷۱)

در این انجمن هر هفته یک نمایش اجرا می‌شد و اغلب ترجمه آثاری از مولیر، ویکتور هوگو مثل ارانی و لیبراس، راسین بود و یکی دو نمایش فارسی مانند جعفرخان از فرنگ آمده نیز روی صحنه رفت. (همان) «علاوه بر مرحوم حسن ناصر، دایی نمایشی و میرزا یحیی کرمانی، یکی از افراد مهم که به جمعیت فرهنگ رشت خدمات شایانی کرد، مرحوم حاجی رضا مطبعه بود. چرا که حاجی رضا مطبعه بیشتر به دلیل شغلی که داشت برای تجارت به بادکوبه و قفقاز می‌رفت. البته سواد کافی و کاملی نداشت، ولی در حین تجارت و بر اثر معاشرت با روس‌ها تا اندازه‌ای زبان روسی را آموخته بود و همچنین در نتیجه مشاهدات و سفرهای مکرر خود پیشرفت‌های روسیه را به خوبی درک کرده بود. روی همین زمینه با آموختن راه و رسم مطبعه‌داری یک دستگاه مطبعه حروف سربی به رشت وارد نمود و به چاپ روزنامه و کتب و مطبوعات مورد احتیاج پرداخت. این مرد خیر و نیکوکار بود و در هر کاری پشتکار زیادی داشت؛ با اخذ اعانه از مردم به کسر بودجه مدارس کمک می‌کرد و در ترویج نمایش‌ها در فروش بلیط بین تجار جدیت فراوان داشت.» (حاج علی عسگری، بی‌تا: 33)

در تیرماه ۱۲۹۵ شمسی (شعبان ۱۳۳۴ قمری) آقای عبدالمجید فرساد به تشکیل دسته محمدیه پرداخت. افراد این جمعیت که همه آذربایجانی، ایرانی و بادکوبه‌ای بودند، به نفع مدرسه‌ای در صومعه‌بجار نمایشنامه‌هایی را به زبان ترکی به معرض نمایش می‌گذاردند؛ این نمایش‌ها از آثار نویسنده و اپراتور و موسیقیدان معروف بادکوبه به نام عزیر بیک حاجی بگوف و برادرش ذوالفقار بیک و دیگر نویسندگان بادکوبه بود. (نوزاد، ۱۳۶۸: ۵۷ و ۵۸)

فریدون نوزاد در کتاب تاریخ نمایش در گیلان به تاسیس انجمن همت در شهرستان لاهیجان اشاره می‌کند و می‌نویسد که «آقای جم‌خو در مورد تاسیس این انجمن اشاره می‌کند که در سال ۱۲۹۶ شمسی زمانی که معلم مدرسه حقیقت بودم، با عده‌ای جوان روشنفکر و ترقی‌خواه توفیق یافتم تا نمایشنامه تاجر بوالهوس را نمایش بدهیم، در آن زمان سنی در لاهیجان وحود نداشت و با استفاده از معدود میز و نیمکت‌های مدرسه در حیاط سن درست کردیم….. با کوشش زیاد توانستیم به فروش بلیط موفق شویم. در اوایل غروب مردم تقریبا برای خرید بلیط به مدرسه هجوم آوردند و همین امر موجب شد که هنرپیشه‌ها سر ذوق آمده و یک نمایش عالی ارائه دهند و بدین ترتیب انجمن همت بوجود آمد. این انجمن تمام درآمد نمایشات را خرج مدارس و موسسات خیریه می‌نمود.» (همان: ۷۱ و ۷۲)

در میان انجمن‌هایی هم بودند که نمایش‌های خود را به صورت رایگان اجرا می‌کردند، چون این هدف را داشتند که کارهای فرهنگی را بین جوانان نفوذ دهند، از جمله هیات تئاترال آزاد را به ضعف کشنده مالی دچار کرد تا جایی دیگر یارای ایستادگی نداشت و سرانجام با هیات ترقی ادغام شدند و این پایان جمعیت تئاتر آزاد ایران بود. (همان: ۸۰)

با توجه به اسناد و مدارک موجود می‌توان به آسانی دریافت که بنیان‌گذاران تئاتر گیلان در آغاز از سویی به خاطر هنردوستی و پرورش ذوق و استعداد و در نهایت هنرنمایی و کسب شهرت و افتخار به صحنه تئاتر روی آوردند و از سوی دیگر هدف‌های مشخص نیز داشتند، ترویج فرهنگ و معارف و کمک به بیمارستان‌ها و مدارس و موسسات خیریه و کمی نیز بعد سیاسی بود. (طالبی، ۱۳۸۸: ۳۶ و ۳۷) مدارس موجود در شهر رشت که تعدادشان هم زیاد بود برای تامین کسر بودجه خود از این درآمد استفاده می‌کردند، چون که خیلی سال‌ها قبل اداره‌ای به نام فرهنگ به وجود نداشت. این انجمن‌ها تاسیس پیدا کردند و هرچه که از نمایش در می‌آوردند، صرف امور مدارس می‌کردند.

در سال‌های ۱۲۸۹ تا ۱۳۰۰ شمسی، آثار نمایشنامه‌نویسان فرانسوی و انگلیسی در گیلان ترجمه و اجرا شد. در این دوره حسن ناصر، مجموعه نمایشنامه‌های مولیر، کریم کشاورز آثاری از ویکتور هگو به نام ارانی و ریبلاس، و نیز سینا و هوراس اثر پیر کرنی را به فارسی ترجمه کرد. از سال ۱۳۰۰ شمسی با توجه به استقبال مردم از نمایشنامه‌های اجرا شده، گروه‌های تئاتری زیادی شروع به کار کردند و بلطبع با توجه به آثار ترجمه شده در این دوره مردم در انتظار آثار تازه‌ای بودند که همین سبب گردید تا برای جبران این خلاء شروع به نوشتن نمایشنامه کنند. بی‌شک این آثار ترجمه شده راهنمای آنان بود. (طالبی، هنر و معماری، ش ۱۵، ۱۳۷۰: و ۸۱)

تئاتر گیلان در نخستین سال‌های فعالیت خود بازیگران و هنرپیشگان حرفه‌ای نداشت. کارگزاران تئاتر نیز در این سال‌ها عقاید سیاسی خاصی را تبلیغ نمی‌کردند. تئاتر صرفا جنبه اخلاقی – اجتماعی و انتقادی داشت و وسیله‌ای برای کمک مالی به نهادهای آموزشی بود. نگاهی به نمایش‌نامه‌های اجرا شده در این سال‌ها درستی این سخن را ثابت می‌کند. تا قبل از شکل‌گیری اولین کانون تئاتر در گیلان گروه‌های تئاتری از قفقاز به رشت و سایر شهرهای گیلان می‌آمدند و برای مردم نمایش می‌دادند. تئاتر گیلان در بطن نظام جدید آموزش و پرورش و با تاسیس مدرسه‌ها به شیوه نوین شکل گرفت. هر یک از بنیان‌گذاران مدارس نوین از جمله مدرسه مجدیه، مظفریه، رشدیه بنیان‌گذار گروه‌های فرهنگی – تئاتری در گیلان بودند؛ این گروه‌ها در مقام تربیت و تصفیه اخلاق عمومی برآمدند و آداب ناصحیح اجتماعی را به باد انتقاد گرفتند و به شکل نمایش‌نامه‌های اروپایی روی صحنه نمایش نشان دادند. (طالبی، ۱۳۸۸: ۴۰ و ۴۱)

تئاتر در گیلان تا سال 1304 شمسی با سرعت بی‌سابقه‌ای به سوی تکامل می‌رفت، ولی متاسفانه از آن سال به بعد به علت سانسور شدید نمایشنامه‌ها، هنرمندان اغلب مایوس و دلسرد شدند تا آنکه در سال 1307 شمسی، عده‌ای از آنها به وسیله مقامات ذی نفوذ تبعید گردیدند و روکود واقعی در تئاتر پیدا شد. بلخره در سال 1310 شمسی بود که ستاره درخشنده نمایشات در ابر فرو رفته و خاموش گردید. (حاج علی عسگری، بی‌تا: 45) از آغاز بیداری ایرانیان و نهضت مشروطه تا 1300 شمسی را می‌توان در نمایشنامه‌نویسی دوره اعتراض نامید. نمایشنامه‌های برجسته این دوره در واقع برگردان شبنامه‌های دوران بیداری است؛ مکالمه‌ها دقیقا از نظر خصلت همانقدر صریح و افشاگرانه است ؛ تئاتر ایران دیگر هیچگاه به آن مایه از صراحت نرسیده است. نمایشنامه‌های “طریقه حکومت زمان خان”نوشته میرزا آقا تبریزی، “نمایشنامه حکام قدیم و حکام جدید” اثر مرتضی قلی فکری از این دسته هستند. ( سپانلو، 1362: 203)

ایران در زمان قاجار تحت نفوذ روسیه و انگلیس قرار داشت. روسیه برای بسط نفوذ خود در ایران از منطقه گیلان که دارای موقعیت استراتژیکی از لحاظ جغرافیایی و بازرگانی بود، استفاده کرده و در دوره ناصرالدین شاه پس از دو دوره جنگ‌های خونین موفق به اخذ کامل امتیازات تجاری و اقتصادی در عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای گردید و با تاسیس کنسولگری در شهر رشت عملا کار اداره گیلان را از دست حاکمان دست‌نشانده‌ شاه خارج نمود. بازرگانان و تاجران بسیاری از روسیه به ویژه قفقاز و بادکوبه به گیلان آمدند. این گروه‌ها اولین کسانی بودند که هنر تئاتر را وارد ایران کردند و برای اولین‌بار در گیلان نمایش‌هایی با مضامین اخلاقی اجرا کردند. از نوع نگاه و شکل آشنایی گیلانیان، می‌توان نتیجه گرفت که در ابتدا از اجرای نمایش دو هدف داشتند، اهداف آموزشی جهت ترویج مضامین اخلاقی، تامین بودجه مورد نیاز برا امور فرهنگی از جمله ساخت مدارس. برای پیشبرد اهداف آموزشی، سعی می‌کردند تا با اجرای نمایش برای مردم، نوجوانان و جوانان آنها را با مضامین اخلاقی آشنا کنند. با تاسیس مدارس نوین در رشت به جای مکتب‌خانه‌ها در زمان قاجار، بانیان این مدارس با مشکل تامین بودجه مواجه شدند، و با تشکیل گروه‌های فرهنگی، و اجرای نمایش‌های تئاتری علاوه‌بر پیشبرد اهداف آموزشی خود، از محل فروش بلیط نمایش‌ها مشکل کمبود بودجه را نیز حل کردند. بر اساس آنچه مطرح گردید گروه‌هایی مثل هیات تئاترال آزاد که جهت پیشبرد اهداف آموزشی، نمایش‌های رایگان اجرا می‌کردند، نتوانستند به مدت طولانی به حیات فرهنگی خود ادامه دهند. فعالیت‌ این گروه‌ها در زمینه اجراهای تئاتری موفق در مدت کوتاهی، سبب شد تا روشنفکران و علاقه‌مندان به تئاتر از سراسر نقاط ایران به گیلان آمده و با اجرای نمایش‌های گوناگون از عواید آن برای بیدار ساختن ذهن مردم در عصر مشروطه استفاده می‌کردند. در این میان علاوه بر بالا رفتن آگاهی و سواد مردم گیلان، از عایدی فروش بلیط این تئاترها برای انجام امور فرهنگی مورد نظرشان از جمله ساخت کتابخانه، مدرسه و روزنامه استفاده گردید.

منابع و مآخذ

برون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ج 3، ترجمه محمد عباسی، تهران، انتشرارات امیرکبیر، 1337.
بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، انتشارات روشنگران، چ ۲، ۱۳۷۹.
پارسی، علیرضا، زن در عرصه تئاتر گیلان از آغاز تا امروز 1283 – 1387، انتشارات دهسرا، 1387.
چلکووسکی، پیتر، کتابشناسی تعزیه، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمه داوود حاتمی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
حاج علی عسگری، علی، تاریخچه تئاتر گیلان (1289- 1357)، انتشارات طاعتی، بی تا.
خبری، محمد علی، پژوهشی در روند آداپتاسیون در تئاتر ایران (برگزیده هشتمین دوره جشنواره تئاتر دانشجویی)، تهران، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، 1385.
رابینو، ع.ل. ولایت دارالمرز ایران، جعفر خمامی‌زاده، رشت، ظاعتی، چ ۵، ۱۳۸۶
رضوانی، محمد اسماعیل، سفرنامه ظهیرالدوله، تهران، انتشارات کتابخانه مستوفی، ۱۳۷۱.
روزنامه اختر،، سال 15، شماره ۱۶، 23 ربیع‌الاخر 1306 قمری.
سپانلو، محمد علی، نویسندگان پیشرو ایران،،انتشارات کتاب زمان،.1362.
شادروان، عباس، ت‍اری‍خ‌ ت‍ئ‍ات‍ر ب‍ه‌روای‍ت‌ وی‍ل‌ دوران‍ت‌، ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌‏، ۱۳91. چاپ پنجم.
فره‌وشی، علی‌محمد، خاطرات و سفرنامه مسیوب نیکیتین قنسول سابق روس در ایران، انتشارت کانون معرفت، 2536 (1356).
طالبی، فرامرز، تئاتر گیلان،، انتشارات فرهنگ ایلیا، 1388.
طالبی،فرامرز، مجله هنر و معماری، شماره ۶ و ۷و ۸، تابستان و پاییز و زمستان ۱۳۶۸.
طالبی، فرامرز، نمایشنامه‌نویسان گیلان، مجله هنر و معماری، ش ۱۵، پاییز ۱۳۷۰.
کوهستانی‌نژاد، مسعود، گزیده اسناد نمایش در ایران دفتر اول از انقلاب مشروطیت تا 1304 شمسی، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1387.
لغت نامه بریتانیکا به نقل از سایت http://www.britannica.com /
لغت نامه دهخدا به نقل ازسایت http://www.vajehyab.com/.
ملگونوف، عزالدوله، سفرنامه ایران و روسیه، محمد گلبن و فرامز طالبی، تهران، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۳
ملک‌پور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران، ج ۱، انتشارات طوس، ۱۳۶۳.
مولیر، عروس و داماد، ترجمه میرزا جعفر قرچه‌داغی، با مقدمه و حواشی باقر مومنی، تهران، نشر سپیده، ۱۳۵۷.
نوزاد، فریدون، تاریخ نمایش در گیلان،انتشارات گیلکان، 1388.
یاراحمدی، جهانشیر، گریبایدوف نمایشنامه نویس روس وزیر مختار روسیه در ایران، هنر و معماری، 69 و 70، فروردین 1386.

نویسنده :نگار شیخان

یک پاسخ ارائه کنید