تاملاتی پیرامون ادبیات گیلکی

زمینه تاریخی ادبیات گیلکی به جزء یک مورد نسخه خطی که شامل 769 دوبیتی و 2 مثنوی است از «پیر شرفشاه دولایی» شاعر و عارف قرن هشتم هجری، اشعار و حکایت‌های شفاهی‌اند که سینه به سینه نقل شده و برخی از آنها در روزگار معاصر مکتوب شده‌اند.
اشعار شفاهی گیلکی عمدتاً «چهار پاره‌ها» و یا «دوبیتی»هایی هستند که محتوایی عاشقانه دارند و یا از کار پر زحمت در مزارع برنج و یا باغ چای و… و ناسازگاری طبیعت می‌گویند و مبتنی بر اوزان هجایند. در میان ادبیات شفاهی گیلکی چند نمونه نادر منظومه، از آن جمله منظومه « عزیز و نگار» و یا منظومه «رعنا» یافت می‌شود.
از آثار مکتوب به زبان گیلکی، چند مورد تفسیر قرآن از مفسران زیدی مذهب قرون سوم تا ششم هجری نیز باقی است که در سالهای اخیر در کتابخانه‌های ایران یافته شد و مکتوبات باقی‌مانده از سیاحان و شرق شناسان خارجی از دهه‌های دوم قرن هیجده میلادی تا اوایل قرن بیستم.
با جنبش تجدد‌خواهانه‌ی روشنفکران ایران در دوران پایانی حکومتگری خاندان قاجار جنب و جوش و تحرکی در زمینه‌ی نشر آثار ادبی در جامعه ایران براه افتاد. مناطق شمالی کشور خصوصاً شهرهای رشت و انزلی یکی از پایگاههای اصلی و پیش‌قدم تحول طلبی بودند و در همین دوران نشریات فراوانی در گیلان شکل گرفت و شاعرانی چون «نسیم شمال»، «میرزاده عشقی»، « میرزا حسین‌خان کسمایی» به ثبت شعرهای اجتماعی خود در این نشریات پرداختند.
پس از انقلاب مشروطه در گیلان «جنبش جنگل» به رهبری میرزا کوچک‌خان شکل می‌گیرد. میرزا حسین‌خان کسمایی که در دوران مشروطیت از فعالان حوزه روزنامه‌نگاری بوده به جرگه‌ی مبارزان جنگل می‌پیوندد و سردبیری روزنامه جنگل را به عهده می‌گیرد.
«میرزا حسین‌خان» تحت تاثیر شرایط ذهنی حاکم بر مشارکت در نهضت مشروطیت و در محدوده مشخصات شعر دوران مشروطه اقدام به سرودن شعر به زبان گیلکی و ثبت آن در روزنامه جنگل می‌کند و سنتی را برای زبان گیلکی پایه‌گذاری می‌کند که زبان گیلکی به لحاظ تاریخی از آن بی‌بهره بوده است. شعر گیلکی کسمایی با نوآوری‌های فرمی و چهارچوب محتوایی شعر اجتماعی و مبارزاتی دوران مشروطیت همخوانی‌های فراوانی دارد و بلحاظ بهره‌وری از زبان روزمره گیلکی و با تکیه‌ی بر آداب و رسوم و عناصر فرهنگی از آن جمله زبانزدها و ضرب‌المثل‌ها و طبیعت زاد و بوم، انعکاس دهنده صداهای مردم مناطق گیلک زبان در بستر تحولات تاریخی ایران است.
این اقدام پیشگامانه «میرزا حسین‌خان کسمایی» دریچه‌ای نو در سنت ادبی ایران، تحت عنوان «ادبیات بومی» گشود که بعدها در حوزه‌ی شعر گیلکی توسط ابراهیم رشتی ملقب به «سراج» و «محمدعلی افراشته» ادامه یافت و در دهه‌ی بیست، این میراث با اشعار اجتماعی- سیاسی «محمدعلی بازقلعه‌ای» معروف به «افراشته» مقبولیتی عام یافت.
«افراشته» سهم بسزایی در شکوفایی استعدادهای دهه‌های بعد در حوزه شعر گیلکی دارد. شعر افراشته سرشار از طنز اجتماعی است، زبان شعر افراشته زبان روزمره مردم کوچه و بازار شهرهای مرکزی گیلان است، همراه با آمیختگی‌هایی از فرهنگ فولکلوریک. افراشته در شعرهای اجتماعی خود نماهای گوناگون زندگی شهری و روستایی گیلانیان و مناسبات اجتماعی دهه‌ی بیست و سی جامعه‌ی ایران را وصفی طنزآلود کرد و ریاکاری طبقه‌ی حاکم ایران و جهل و خرافات طبقات عامی جامعه را به باد استهزا گرفت و همگام شد با سنت نوپای روشنگری و خرافه‌زدایی در حوزه عمومی جامعه ایران.
در شعرهای افراشته حزبیت و ایدئولوژی به مثابه‌ی بینا متنی‌اند که زیر سیطره خلاقیت شاعر و جوهر شعر قرار دارند.
تاثیر مؤلفه‌های شعری افراشته در آثار شاعران گیلکی‌سرای دهه‌های قبل و پس از انقلاب بخوبی قابل دریافت و ردیابی است. با تثبیت شعر نیمایی در سنت شعر فارسی، شعر گیلکی نیز در دهه‌ی سی با حضور خود در قالب نیمایی در محدوده‌ای اندک تحول یافت. برخی از اشعار نیمایی «محمود پاینده لنگرودی» که مجموعه‌ای 2 جلدی از آن در سال 58 انتشار یافت در دهه‌ی سی سروده شده‌اند و یا برخی از شعرهای آقای «علی‌اکبر مرادیان گروسی» در مجموعه‌ی شعر نیمایی «ایجگره» که در سال 54 به عنوان اولین کتاب شعر گیلکی نیمایی به چاپ رسید، محصول دوره‌هایی از سالهای سی و چهل‌اند، ولی جریان سازی شعر نیمایی گیلکی با شعر «زمستان بوگوذشت»، و«واگردان» از «محمد بشرا» که در سال 1344 در نشریه «ویژه هنر و ادبیات» به سردبیری «محمدتقی صالح‌پور» رونمایی شد و مورد استقبال شاعران گیلک‌سرا قرار گرفت، آغاز شد.
شعر نیمایی گیلکی تکیه بر عناصر اقلیمی بویژه در سطح فرهنگ اجتماعی روستایی دارد، صور خیال این اشعار مملو از اسناد توصیفی و مفردات روستایی است.

بیان تغزلی و طبیعت‌گرایی و سلطه‌ی ساخت توصیفی- روایتی از دیگر ویژگی‌های شعر نیمایی گیلکی است. اتوماتیزه شدن این تجربه‌ی شعری در اوایل دهه‌ی هفتاد شمسی سبب ساز نوعی دور زدن از سنت و مؤلفه‌های شعر بلند نیمایی و گرایش به سمت کوتاه سرایی شد و جریان نویی در شعر گیلکی بنام «هسا شعر» (شعر اکنون) شکل گرفت که میدان تاثیر آن بیشتر از شعر نیمایی گیلکی است.
«هسا شعر گونه‌ای از انواع شعر رایج در زبان گیلکی است که همسو با شعر انسان‌گرای معاصر حرکت می‌کند و می‌کوشد تجربه‌ای ره‌گشا در پی‌جویی شعر معاصر در ادبیات گیلکی باشد… هسا شعر محصول فشردگی و به هم پیوستگی «ایجاز» و «تصویر» است. جمع‌بندی و گره‌خوردگی منطقی و معقول ماجراها، اشیاء و پدیده‌ها در فرمی کوتاه که اندیشه و عاطفه را بازتاب می‌دهد… هسا شعر، شعر اکنون است، اکنون نه صرفاً به مفهوم معاصر، بلکه ضرورتاً به دلیل آنی‌ی حالات درونی است… هسا شعر برخلاف تجارب مکتوب شعر گیلکی در دهه‌های گذشته، به توضیح اشیاء و پدیده‌ها نمی‌نشیند، بلکه در دقایق بحرانی به کشف آنها می‌پردازد» … (گیله‌وا، ضمیمه شماره 32، شهریور 1347)
جریان دیگری که در سالهای آغازین پس از انقلاب، قبل از پدیداری «هسا شعر» در شعر گیلکی اتفاق افتاد، شعر «شنیداری» «شیون فومنی» است در قالب کلاسیک و غیر ایدئولوژیک و رئالیستی.
«شیون» اشعار خود را در قالب نوار کاست صوتی با دکلمه و صدای خود ارائه داد، آثار «شیون» که عمدتاً ساختار منظومه‌ای دارند به انسان و سرنوشت او نظر دارد و مبتنی بر سنت روایتگری و ساختار توصیفی شعر کلاسیک گیلکی دوران مشروطه و دهه‌ی بیست است.
در اشعار «شیون فومنی» روایت، پردازش شخصیت‌ها در توصیف و در زبان، ساختار بسیار نیرومندی دارد و در یک گستره عمومی از استقبال قابل توجهی برخوردار گردید.
در دهه‌ی هشتاد و نود، پس از شکل‌گیری گروه شعر «خانه‌ی فرهنگ گیلان» و سایت‌های اینترنتی «ورک»، «خاندش» و نشریات دانشجویی «زیته» و خصوصاً مجله‌ی «گیله‌وا» که از دهه‌ی هفتاد سازمانده فعالیت شعری و ادبیات داستانی گیلکی بود و تحت تاثیر نوآوری‌های شعر معاصر فارسی، شعر گیلکی نیز شاهد تحولات و رخدادهای تازه‌ای شد.
یکی از این رویدادها که در سال 1388 حضور خود را در شعر گیلکی توسط «مسعود پورهادی» اعلام کرد، «هایکوواره‌های گیلکی» است. جریانی با مضمون اصلی مبتنی بر «چینش چیز»ها که رد یه‌ای است بر «چنینی چیز»های هایکوی ژاپنی.
«هایکوواره‌ها» به سنت تاویل‌گری و ارتباط معنایی پدیده‌ها در فلسفه‌ی معاصر گرایش دارد. و به کشف زوایای پنهان شی و کلمه می‌نشیند و از درهم آمیختن معنا در بازی زبانی بین شی و کلمه به فراسو یا طبیعت ذاتی خود آن شی می‌رسد، به معنا و معناهای دیگر… .
یکی دیگر از ژانرهای نوخاسته‌ی شعر گیلکی «شُخی شعر» از «محسن آریاپاد» شاعر توانای شعرهای کلاسیک و نیمایی گیلکی است.که در دهه نود رونمایی شد.
«شُخی شعر» قالب کلاسیک و عروض شکسته‌ی نیمایی ندارد. نوعی شعر آزاد طنز گیلکی است که در چیدمان هدفمند گفتار، همسو با خرده فرهنگ گیلکی متاثر از باور‌داشت‌های قومی و آموزه‌های منطقه‌ای و جهانی در چهارچوب دگرگونی‌های زبانی کارآمد سروده می‌شود.
در ارتباط با جسارت در نگاه و اجرای زبانی در شعر گیلکی می‌توان از نوآوری‌های «شعر چند تابعیتی» عباس گلستانی و شعر پسانیمایی گیلکی «هسا پس» مراد قلی‌پور نام برد.
شعر گیلکی در حضور کوتاه مدت خود، در جستجوی راههای نرفته و پیوند خوردن با فرهنگ مینیاتوری ایرانی و مسایل جهانی حادثه‌ای ماندگار است.

بازنشر از کانال گیله برازه – https://t.me/gilebaraze

یک پاسخ ارائه کنید