تی‌تی زنِه کلمه

تی‌تی زنِه کلمه
شبانده روزانا ویریزانِه.
دریا رخاصی
آسمانِ آینه مییان …
آدم ایشکوفِه
حوّا خاطرخایی مییان
“شوچره”سازنقاره
ماتاب شانه سر.
ایتا نیگا-
چی کونِه دفتر مَره’
حوایا عاشقا کونِه
آدماَ دیوانه.
خنده‌، ماچی پاصدا جاَ
زپه زنِه
امی دسکلاَ مییان
تَرا فندیرم مرا دینم
اَ آسماناَ نوفروشم…

برگردان:

شکوفه می‌زند کلمه/ شب و روز را بیدار می‌کند./رقص ِ دریا/در آینه‌ی آسمان…/ آدم/ می‌شکوفد/ در خاطرخواهیِ حوا/ ساز و دُهلِ دور هم نشینیِ شبانه/ بر شانه‌های مهتاب./ یک نگاه، چِه می‌کند با دفتر!/ حوا را عاشق/ آدم را دیوانه./خنده، از صدای پای بوسه/ در پایکوبی‌های‌‌ما/ جوانه می‌زند./به تو نگاه می‌کنم خودم را می‌بینم/ این آسمان را نمی‌فروشم…

 

نقدِ مسعود پورهادی بر شعرِ
                     مهرداد پیله ور

شعر چند ویژگی دارد: از دو سازه توصیف وتصویر و ارتباط بینامتنی برای ساختن فضای شعر‌و پیش‌برد روایت شعر بهره برده است.
تصویری است.
اماسازوکاری که در ساخت و پرداخت تصویر بکار رفته، ساز وکاری هنجار است. تصویرهای هنجار خوانشگری را دچار چالش نمی‌کند. عادت‌زدایی نمی‌کند از خواندن متن. متن آسان خوانده می‌شود .پس‌وپشتی آنچنان ازش باقی نمی‌ماند که درخوانشی دیگر به نفی درک و دریافت آغازین بیانجامد.این ربطی به خوب بودن و یا بد بودن ندارد. بحثی‌ست زیبا شناختی؛ خوب در این حوزه دریافت‌های متفاوتی وجود دارد، تصویر هنجار عمدتا” بر تشبیه و استعاره استوار است. استعاره‌ها وتشبیهات در این شعر به نزدیک‌ترین نشانه‌های جانشینی گرایش دارند: “تی‌تی زنِه کلمه/ شبانده روزا ویریزانه”. جوانه‌زدنِ کلمه/ بیدار کردن شبانه روز تصاویر هنجارند، از منطق رایج تصویر پیروی می‌کنند وانصافن زیبایند:”خنده/ماچی پاصدا جا/زپه زنه/ امی دسکلا مییان.” تصاویری جدید وجوان از این دست:”خنده/از صدای پای بوسه/ در پایکوبی‌هایمان/ جوانه می زند.” در شعر گیلکی مبتنی بر نوآوری هایی‌ است ولی در ادامه و بسط بدعت‌های تاکنونی:”جوانه زدن خنده از صدای پای بوسه در پایکوبی”. در زیبایی‌اش حرفی نیست. حرف من در ارتباط با منطق و شگرد این نوع از پرداخت‌هاست که نیازمند تحولی آشنازدایانه است.
رابطه بینا متنی.
متنی که از متن‌های دیگر متولد می‌شود: اسطوره ادم-حوا. رانده شدن و…. برشی و تکه‌ای در متن به متونی در روایت‌ها و بافت‌های متونی دیگر بهم می‌رسند و چند صدایی می‌شوند. این ارتباط بینامتنی که مبتنی بر گفتگوی متن‌هاست، صدا سازند و تامل برانگیز. راه می‌برند برای اضافه شدن صداهای دیگر. تنوع روایت از یک داستان، دامن می‌زند به تکثرگرایی و این چیز زیبایی درحوزه ادبیات است و بر شاکله فلسفه مدرن که ارتباط “من و دیگری” است تکیه دارد .
“ترا فندرم/ مرا دینم/ آ آسمانا/ نوفروشم.”
بتو نگاه می‌کنم/ خودم را می‌بینم/ این آسمان را/نمی‌فروشم.
دست مریزاد

یک پاسخ ارائه کنید