جایگاه بانو ماهرخ حسنی در شعرگیلکی

” گفتمان ادبیات گیلکی “

جایگاه بانو ماهرخ حسنی در شعرگیلکی

                                                            ✍ محسن آریاپاد

غزل، پدیده‌ای ناایستا و نابود نشدنی‌ست
سرودنِ این عنصرِ کشش‌مند، کار هر‌ کسی نیست مخصوصاً در دوره‌ای که شاهدیم پیچیده‌های هذیانیِ بسیاری، به نام انواعِ شعر، فضاهای حقیقی و مجازیِ را در تسخیر و تصرفِ خود دارند
غزل‌سرایی، به قریحه و دانش و بینشِ ویژه، نیازمندست و به هر نمونه‌ای که با نامِ غزلِ (فارسی و گیلکی)، از دو دهه‌ی گذشته تا اکنون، سروده و منتشر می‌شود نمی‌توان غزل نامید و وجاهتِ غزل را مخدوش کرد چون (غزل)، شناسه و بارِ خاصِ مربوط به خود را دارد و ذاتی هوشمند و بسیار دقیق و شفاف است و به خودش و سراینده‌اش، اعتبار می‌بخشد و به درستی، با سازواره‌‌‌ی پایه‌مندش، آگاه می‌کند که آیا شعریت و جامعیتِ تعریف‌شده‌ی ذاتِ خود، یعنی (غزل) را دارد، یا این‌که در حدِ قطعه‌ای از نظم در جا می‌زند.
با همین پیش‌سخن کوتاه، بدون تعارف، به عنوانِ منتقدی پی‌گیر که دغدغدی نگرش در زبان و شعر گیلکی را دارم و نگرنده‌ی آثار نو و کلاسیکِ گرامی‌‌شاعرانِ گیلک هستم، می‌نویسم:
آن‌چه که تا کنون به عنوان غزلِ گیلکی، از شاعربانوی ارجمند ماهرخ حسنی، خوانده و شنیده‌ام، دقیقا در پوشه‌ی پرانگیزه‌ی (غزل) می‌گنجد و بسیار سازگار با تعریفِ پرمحتوا و اندیشمندانه‌ی بزرگ‌دانشمندِ ایرانی، “خواجه نصیر‌الدین طوسی” است که در مورد شعر، به شرح زیر به یادگار مانده است:
(شعر، پدیده‌ای‌ست مخیّل، موثر، موزون)
از دیدگاهِ نگارنده‌ی این سطور، با توجه به پیشینه‌ی شعر گیلکی، و نمونه‌های موجودِ آفرینه‌های غزل گیلکیِ شاعربانوانِ گیلک، جایگاهِ شاعربانو ماهرخ حسنی، در سکوی برتری‌ست.
این تایید، به گواهیِ غزل‌سروده‌های ایشان است که در پراکنشِ معنا و جلوه‌های برجسته و خجسته‌ی زبانِ امروزِ گیلکی، به غزل و زبان گیلکی، وجاهتِ افزوده می‌بخشد به وجود ایشان افتخار می‌کنم
                                                                    با آرزوی کامیابیِ بیشتر ایشان

 

یک پاسخ ارائه کنید