دولت نوپای مشروطه و نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم گیلان1
قسمت اول
در خلال ایامی که مورگان شوستر آمریکایی بنا به دعوت دولت مشروطه جهت اصلاح اوضاع مالیاتی و گمرکی به استخدام دولت ایران در آمده بود ،دولتین روس و انگلیس اقدام ایران را مغایر با قرارداد ۱۹۰۷ تنظیم فی مابین خود دانسته و وجود و اقدامات شوستر را برخلاف سیاست و منافع خود تشخیص دادند ،و به تحریک و اغوای انگلیس، روسیه به ایران اولتیماتوم کذایی را داد و اخراج فوری شوستر را خواستار گردید.
هزارها عساکر و قزاقان روس با توپخانه ،پی درپی در شمال ایران وارد می شدند ، از تفلیس و جلفا، از راه خشکی و از راه بادکوبه و بحر کاسپین گذشته ،در بندر انزلی ایران پیاده شده و به طی مسافت جاده ۲۲۰ میلی از کوههای البرز به سمت قزوین و تهران شروع نمودند……
به حساب آن که اکنون گیلان جز خاک روسیه می باشد کارگزاران امپراطوری به ویژه نکراسف قونسول روس در رشت، که افسری خشن و مغرور بود، در هر فرصتی ضمن اجرای سیاست مداخلهجویانه دولت متبوعش ،سفاکی و خبث باطنی خاصی را آشکار می ساخت ، دستور روزانه قونسول این بود که قزاقان روس ،با قیافه های غضب آلود و خشمناک با یابونجی (پوشش نظامی روس ها )کذائیشان سوار بر اسب های قوی هیکل ،چهار نعل بدون هیچ گونه ضرورت نظامی در خیابان ها و بازارها بتازند و همچنین فاتحی که به کشور مغلوب دست یافته است، سرود خوانان از مقابل مردم عبور کنند. به دستور نکراسف ، با کوچکترین بهانه ای به کشتار و چپاول مردم می پرداختند .
آزادی خواهان را دستگیر و شکنجه می دادند و جمعی اعدام یا از زادگاهشان تبعید می شدند با این حال، مردم دلیرانه از مبارزه دست نکشیده و هنوز به اقدامات دولت مشروطه امیدوار بودند و هر آنچه بر آن می گذشت صبورانه تحمل می کردند.
اعتراضات و شکایات خود را به وسیله نامه و تلگراف به دولت و مجلس و جراید منعکس می نمودند، آنچه در زیر می خوانید نمونه ای از اعمال ضد انسانی و تعدیات و فجایع روسهای جنایتکار تزاری در خطه بیگانه ستیز گیلان و تالش که آثار منحط و خاطره شوم آن مدتها در اذهان و یادها باقی بود.
کشتی جنگی قارص به جانشینی کشتی گوگ تپه وارد انزلی شد ۹ تیر توپ شلیک کرد . کشتی آلبروس تعداد ۴۰۰ سالدات فوج شماخی، موسوم به مالدوس شماخلینسکی را به ساحل پیاده کرد ،امام جمعه انزلی دستگیر و زندانی شد قونسول تصمیم داشت وی را از انزلی تبعید کند ولی به خواهش عمید همایون منصرف گردید و ویس قونسول انزلی به کشتی های تازه وارد می رفت از واردین تذکره میخواست و هر کس را که مشکوک می یافت به بادکوبه باز می گردانید .
امیر خان رئیس تذکره انزلی می بایست ساعت ها در سرپل کشتی منتظر بماند تا وزیراف بازرسیش را به پایان برساند ،مسافرین تعجب کرده با خود می گفتند اگر انزلی خاک ایران است به چه دلیل مامورین بیگانه باید از آنها تذکره بخواهند.
خانه وکیل التجار، نماینده رشت به عنوان واهی و بدون رعایت نزاکت به دستور نکراسف مهر و موم می شود. اگنت روس در انزلی به خانه کماندر خان که از اطاعت روس ها سر می پیچد ریخته، در و پنجره هایش را شکسته اثاث و اموالش رابه غارت می برند، در رشت به خانه ابراهیم ژاندارم رفته و برادرش طاهر را به قتل می رسانند .
قونسول روس ،افصح، مدیر خیرالکلام را کتک میزند و او را از دفتر روزنامه به عنف بیرون کشیده و به قونسول خانه میبرد ،مجاهدین در مقام اعتراض برمیآیند سالدات های روس طپانچه به سوی ایشان کشیده آنها را تهدید به سکوت میکنند.
انجمن ایالتی گیلان به مجلس شورا مراجعه میکند و مینویسد که قنسول روس در رشت ،لکه تاریخی کشور خود است، تقاضا می کند وسیله سفارت روس عزلش خواسته شود و این ننگ را از دامان سیاستشان بزدایند.
-در اواخر ذیقعده ۱۳۲۹ هجری قمری عزیز بیک (آگنت) به عمارت حکومتی انزلی رفته عمارت را از اعضای حکومت تخلیه می کند و در اختیار میگیرد، اوراق و اسناد و دفاتر حکومتی را کارگزاری و بلدیه و نظمیه را جمع آوری و در اتاقی ریخته مهرم و موم می کند، دستور می دهد در بازار جار بزنند که عرایض مردم از این به بعد به وسیله آن ها رسیدگی می شود.
ویس قونسول انزلی شهرت می دهد که ۵۰۰نفر شاهسون به ریاست محسن خان رشید السلطان به تالش وارد شدهاند، در این باب حکومت گیلان گزارش به وزارت کشور می فرستد مبنی بر اینکه شاهسون ها تا قراسو آمده اند وقصدشان معلوم نیست.
کرگانرودی ها در مقابل شان سنگر بسته و آماده دفاع اند ، شاهسون ها میخواستند در محله چله بند(چیلوند در تالش شمالی ناحیه ی نزدیک آستارا ) دو نفر تالش را که بهنظرشان مقصر بودهاند دستگیر کنند ولی کرگانرودی ها جلوگیری می کنند، در نتیجه زد و خوردی روی می دهد و چهار نفر از شاهسون ها به قتل رسیده یک نفرشان دستگیر می شود. حکومت رشت بعد از این گزارش از مقام وزارت کشور دستور می خواهد.
در گزارشی دیگر، حکمران گیلان توضیح می دهد «رشید السلطان با اخذ مبلغی از روس ها ، مصمم است از راه کرگانرود به انزلی و رشت بتازد و اقبال الممالک را که از اقوام سردار امجد است، در کرگانرود مستقر سازد ، تعیین شدن اقبال الممالک از طرف او به کرگانرودی ها ابلاغ شده است.
مرحوم جورابچی مینویسد ناگهان از تهران به تلگراف رسید که جناب آشیخ کاظم خراسانی اعلی الله مقامه در نجف اشرف مرحوم شده برای او تعزیه بگیرید در مسجد تعزیه گرفتند تمام دکاکین بسته بودند و در آهنی قیصریه را از بیرون قفل کردند که کسی باز نکند سه روز صبح تا ظهر در مسجد فاتحه خوانی بود بعد روضه می خواندند عصر هم مسجد بودیم که تلگرام از اطراف می آمد اما از شهرهای دیگر که با هم بسته ایم و مال روس را حرام کردیم قهوه خانه ها بسته این حالات رشت است که بودم و دیدم .
از هجدهم ذیحجه تمام دکان ها و کاروانسراها بسته بودند و مانع بودن کسی دکان را باز نموده یک ساعت بنشینید، یا در کاروانسرا و قیصریه در حجره خود باشد، حمل و نقل هم نبود چند نفر به انزلی رفتند و گمرک را هم تعطیل نمودند .پراخود (کشتی تجاری روس) که مال روس می آورد ،حمال ها ،پراخود را خالی نکردند، تمام کرجی ها تعطیل شد که تردد هم نبود.از اینجا قدری پول جمع کردند فرستادن انزلی که حمال ها در گمرک نمی روند برای آنها خرجی باشد .
در بیست و سوم ذیحجه، پانزدهم دسامبر سفارت روس به دولت ایران اطلاع داد ، اگر ظرف سه روز شش روز تمام مواد اولتیماتوم قبول نشود ۴۰۰۰ نفر قشون سالخوی قزوین به سمت تهران حرکت نموده چند روز بعد از آن به حمایت از اقدامات روس دو هزار نفر تراکمه، از حدود مازندران حرکت بوده حقیقتاً تا دامغان رسیدند و از آنجا پایتخت را تهدید می نمودند در آن زمان تهران بیشتر از ششصد نفر نمی توانست قشونی را برای جلوگیری از ایشان بفرستد.
مرحوم جورابچی می نویسد … از اطراف تلگراف میآمد که ما تعطیل نمودیم این اولتیماتوم حق شکنانه را قبول نداریم روز بیست و هفتم ماه بود که اوضاع به هم خورد خبر رسید که در انزلی دعواشده یک صاحب منصبان مسلمان (آگنت روس) با چند نفر سالدات به بازار آمده میگوید: مردم دکان ها را باز کنید به خودتان ضرر نزنید من هم مسلمانم، محرم
می شود مشغول تعزیه داری شوید از آن طرف یک نفر می گوید: به توچه دخلی دارد؟ باز نمی کنیم برای ما تو رئیس شدی افسر روس یک تازیانه در دست داشت او را می زند که مفسده بر پا نکن.بگذار مردم دکان ها را باز کنند.یک کرجی بان یک خشت پاره از زمین برداشته به افسر روس میاندازد سر او مجروح شده ، زمین می افتد به سالدات ها می گوید بزنید
سالدات ها چند تیر هوایی میاندازند چند نفر جمع شده از دست قزاق ها تفنگ را می گیرند از پراخود سالدات ها و قزاق ها بیرون آمده. تیراندازی نموده یک توپ هم خالی می کنند که به قدرت ۱۰ نفر مقتول میشوند و قدری زخم دار می گریزند روس ها وارد مسجد شده که قدری در آنجا تفنگ بود آنها را برداشته و چند نفر از ملا و اعیان را گرفته و پراخود می برند .
خبر انزلی مردم رشت را دچار واهمه ساخته و امنیت شهر را به هم می زند در همین زمان به قدر ۴۰ نفر از تالش اینجا سوار آمده بود، سید اشرف و شریعتمدار کرگانرودی رشت آمده بودند اینها گفته بودند که ما شهر را محافظت می نماییم سواره ی تالش مثل روس ها در بازار و اطراف شهر گردش می کردند.
بیست و هشتم ذیحجه روس ها سوار شده از طرف بازار می آیند ،تالش ها هم سوار اسب شده از پیش میآیند اینها، میان قزاق های روس می روند اسب یکی از آنها رم می کند ،با قمچی اسب تالش را می زنند تالش هم با قمچی سالدات را می زنند ، رد می شوند این مقدمه هم روز اول بود …..
در سی ام ذیحجه ۱۳۲۹ هجری قمری تاجرباشی روس (اگنت )همراه ۲۵ نفر قزاق به بازار آمده تهدید نمود چنانچه دکاکین به فوریت باز نشود اموال مردم به غارت خواهد رفت در همین روز به مناسبت تولد مادر امپراطور روس در کشتی (اردکان) ۱۶تیر توپ شلیک شد و مجلس جشن به پا داشته چراغانی کردند، در همین ایام قزاقان روس ناگهان نظمیه رشت را محاصره نموده شروع به تیراندازی میکنند که بر اثر این تیراندازیها عدهای از اهالی مقتول و مجبور
می شوند .مدافعین نظمیه جماعتی از تفنگداران تالش بودند که در اصطبل حکومتی موضع گرفته بودند. فرمانده شان سید اشرف کرگانرودی (شجاع دیوان )بعد از آنکه چند نفر از اتباعش از پای درآمدند ادامه پایداری را بی نتیجه دیده موضعشان را تخلیه می کند و خود به قصد تحصن به شهبندری عثمانی می رود شهبندری از پذیرفتنش امتناع کرده و میگوید چارهای جز تسلیم شدن به روس ها نیست من ناچار خود به این کار اقدام کنم که در این موقع سید اشرف با کشیدن تپانچه روی شهبندر از پنجره باغ کنسولگری عثمانی فرار کرده و به کرگانرود تالش برمیگردد.
پس از آن روس ها پس از قطع عبور و مرور، آنچه اسلحه و توپ و مهمات دولتی بوده مصادره می کند و به خانه های میرزا حسن خان کسمایی، و میرزا یوسف خان جوبنه ی و میرزا کریم خان و چند نفر دیگر می ریزند چون آنها را نمی یابند خانه ها را غارت و کلیه اثاث و اموالشان را به یغما میبرند وعده ای را نیز دستگیر و به کنسولگری می برند.
کارگزار وقت اسحق نام جریان را به مرکز گزارش میدهد و نامی هم به قونسول می نویسد که بی جواب می ماند. کارگزار ناچار نامه ای بخشنامه وار به کنسولگری عثمانی و جاریه بین دول است توجه شان را به اقدامات سریع به منظور جلوگیری از اینگونه مشاهدها جلب می کند در تلگرام انجمن ایالتی وزارت داخله چنین توضیح میدهد که روس ها آنچه تفنگ و فشنگ بوده برده اند. سعید دیوان و اسعد الحکما و پسر افتخارالحکما را دستگیر ساخته اند و علت دستگیری شان معلوم نیست ،ادارات دولتی از کارمند خالی شده و نظمی بی صاحب مانده یک مستخدم دولت با لباس رسمی در این شهر وجود ندارد گویی همه مرده اند ،عجب اینکه به انجمن مراجعه می گویند گرسنه ایم و معاش نداریم .
ادامه دارد
منبع فصلنامه تحقیقاتی تالش شماره اول سال اول پاییز ۱۳۸۰
نویسنده متن آقای عبدالکریم آقاجانی تالش انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم2
نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم3