دولت نوپای مشروطه و نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم گیلان2

قسمت دوم

عین این جریانات را انجمن به روزنامه های مجلس و ایران نو تلگراف می کنند و ضمن ابراز تنفر از عملیات بی رویه نکراسف،رفع سریع تعرض وی را طلب می‌کند، وزارت داخله از وزارت خارجه می خواهد تا از مجرای دیپلماسی اقدام کنند که سلاح های مصادره شده مسترد شوند و تعرضات متجاوزین موقوف گردد.
آشوبی که به دستور عزیز بیگ آگنت روس در انزلی برپا شد .خون های زیاد ریخت و اموال بسیاری به غارت رفت ،قزاق های مسلح با قطع عبور ومرور به خیابان ها و خانه های مردم ریختند و هر کس را که مخالف خود می دانستند به قتل رسانیده و اموالش را تاراج کردند.
ظهیر حضور پسر ظهیرالدوله حاکم وقت گیلان را که برای انتظام حل فصل امور انزلی به حکومت ولی تعیین شده بود به منزلش حمله بردند و خودش را با گلوله به قتل رساندند و اموال خانه‌اش را غارت کردند به ناچار در سوم محرم ۱۳۳۰،ظهیر الدوله حاکم گیلان تلگراف زیر را به تهران مخابره کرد و جنایات و اعمال ضدبشری روس ها را گوشزد نمود به توسط نمایندگان محترم گیلان مقام منیع وزارت داخله :
چندی بود در رشت و انزلی از طرف اتباع روس همه گونه تحریک به فتنه و فساد می شد هر روز و انواع تشبثات متوسل می‌شدند و همه را مامورین حکومتی به مسالمت و استمالت جلوگیری می کردند ،حتی چند دفعه به وسایل خصوصی مستقیماً بر فقیر پیغام کردند و نوشتند که بودن ظهیر حضور در انزلی و خود فقیر در حکومت رشت خطرناک است، تا رفته رفته صحبت تعطیل و نام گروه(تحصن ) پیش آمد با لازمه نصیحت به عموم تجار شد اثری نبخشید و افکار مردم بیشتر تجهیج شد تا آنکه چهارشنبه، بیست و هفتم در رشت حاجی محمدرضا را هدف گلوله نمودند و به طرف پلیس تیراندازی کردند .
دو شب بعد در انزلی به منزل ظهیر حضور ریخته و بدن او را مشبک نمودند. روز پنجشنبه عزیز بیک نام صاحب منصب نظامی روس با یک دسته سالدات در بازار انزلی آمده برای به دست آوردن بهانه از هیچگونه هتاکی و فحاشی فروگذار نمی‌کنند و به امر قونسول مردم را به گشودن دکاکین خویش مجبور می نمایند یک نفر نخود فروش چهارپایه خود را بر سر او می زنداو بی درنگ امر به شلیک داده ۲۲ نفر به خاک می‌افتند .معلوم است که بازار فوری باز می شود پس از آن جمعی از اعضا خدمت محل را دستگیر نموده به طور نظامی به خانه ظهیر حضور به بهانه کشف اسلحه، منتهای زشتی و بد سلوکی رامی نمایند . دو نفر ژاندرام را که آنجا بودند لخت نموده، معاون حکومت رئیس نظمیه را گرفته و کتک زنان به خانه ویس قنسول میبرند. به چند نفر نظامی محلی گرفته بودند کتک زده اسلحه مطالبه می‌کنند، خودشان به ذخیره رفته ۲۰۰ قبض تفنگی موجود بوده میبرند و شهر را نظامی می نماید از بعضی سکنه که در مقام مهاجرت بودند جلوگیری تا به قول مردم کار انزلی را یکسره نمایند

صبح امروز چهارشنبه، قونسول روس به اتباعش در رشت اطلاع می دهد که امروز قضیه ای واقع می شود،مضطرب نشوید.
دو ساعت به غروب سوار درشکه شده زیاده از یکصد قزاق به دنبالش به تاخت و تار در آمده میرود به مطعبه(چاپخانه عروه الوثقی)و در آنجا پیاده شده دستور می دهد ،ماشین آلات مطبعه را خراب و در هم کنند و حکم می دهد به قزاق که بروید در طویله حکومت اسبهای تالش‌ها را بیرون کرده و اسب های خودتان را در آنجا ببندید و خودتان در سرای کامرانیه (ملکی منسوب به کامران میرزا ملکی مشیر الدوله )منزل کنید .
در این بین صدای شلیک شنیده می شود . دو نفر مقتول و بقیه فرار می کنند و چون در آن محل هیچ آسیبی به قزاقی نرسیده معلوم می شود از طرف تالش‌ها مبادرت به تیر اندازی نشده است .تمام دوایر محلی را که جنب دارالحکومه است ،محاصره و بیش از دو ساعت شلیک می نمایند ،هرکس را که در راه بوده ،می زنند .چنانچه زیاده از چهل نفر مقتول و مجروح شده اند ،محبس را در هم شکسته ،مقصرین را فرار می دهند .
ضاربین ظهیر حضور که دستگیر شده بودند در این اثنا می گریزند ،روز پنجشنبه هر جا پلیس یا سرباز دیدند ،اسلحه شأن گرفتند ،در صورت مقاومت به سختی زدند و لخت نمودند .
گذشته از دارالحکومه بعضی نقاط مرتفع شهر را سنگر نموده اند . روز جمعه به خانه میرزا کریم خان و سه نفر دیگر از کسانش رفته، خسارت زیادی وارد و چند قبضه تفنگ به دست آوردند.
روز شنبه که فقیر و کارگزار به انجمن رفتیم تا اوامر مرکز را درباره رفع تعطیل به موقع اجرا گذاریم.، خبر آوردند که تاجر باشی با جمعیتی در بازار می‌گردد و می‌گوید به امر قنسول دکان را باز کنید و الا غارت خواهد شد. مردم از شنیدن این خبر به هیجان آمده و از باز کردن دکاکین امتناع می ورزیدند.
همان روز دو ساعت به غروب بعضی نقاط را به طور نظامی محصور و چند نفر را که معروف به ایران دوستی هستند گرفتار نمودند. میرزا حسین خان کسمایی را نیافته ولی در خانه‌اش خرابی بسیار به بار آوردند پس از آن به ذخیره رفتند، هرچه از اسلحه قدیم و جدید بود برداشته توپ‌ها را از جایشان حرکت داده در میدان مقابل نظمیه گذاشته و قراولان مخصوص در اطرافشان گماشته عابرین را از طرف دارالحکومه ممنوع و دسته دسته سالدات و قزاق در محلات و بازارها به بد سلوکی پرداختند .
خوشبختانه از طرف اهالی اقدامات تلافی آمیز نشده وهر قدر به شکایت آمدند توصیه به صبر و سکوت گردید .
یکشنبه دوم محرم یک نفر صاحب منصب روس در بین جمعیت بیاناتی کرد مبنی بر این که غرض ما جمع آوری اسلحه است و چون اهالی رشت با ما طرفیت کردند لذا بر آن شدیم که اسلحه را در دست کسی باقی نگذاریم .
درالحکومه را به کلی خراب و درهم نموده حتی اوراق کارم را برده پاره کردند ،مقصود از این حرکات محو هرگونه قوه دولتی در سرحد .تحقیر حکومت ملی در انظار و ترساندن اهالی از قهارت خود که هر سه مقصودشان کاملاً به عمل آمده و اینک بر اولیای دولت است که پیش بینی بفرمایند به چه وسیله می‌توان به حکومت گیلان اقتدار داد و جلوی مردم را گرفت که همه روزه تذکره تابعیت نگیرند.

متعاقب این واقعیات نکراسوف اعلامیه ای منتشر می‌کند مبنی بر اینکه دسته‌ای که مصمم به عداوت به ضدیت با روس‌ها بوده‌اند به ملازمین و مستحفظین قنسولگری سر ریز و حمله نموده‌اند…. به ملاحظه ایجاد امنیت و دفع خطرات بوده و یا قنسولگری حمایت خود را از حیث مال و جانشان وعده داده و منتها احترام را راجع به عقاید مذهبی آنها به عمل آورده خاطرنشان می‌نماید که شرافت مساجد و معابد آنها همیشه منظور نظر است.
اهالی رشت که اعلامیه مذکور را با چنان دروغگویی‌ها و بی‌پروایی‌ها ملاحظه نمودند متحمل نشده‌اند که زیر بار چنین اهانت و گستاخی بروند و لازم دیدند که با همه فشارهای نابود کننده اشغالگران در مقابل در مقام عکس العمل برآمده ،مطالب عنوان شده از طرف قونسول را تکذیب کنند .
این بود که به شرح زیر به اعلامیه قونسول جواب دادند :
چون در تاریخ ۱۲دکابر ،مطابق با سوم محرم ۱۳۳۰ اعلانی از طرف نکراسف نماینده دولت بهیه روس انتشار یافت که مدلول آن بر خلاف واقع بود ،لازم گردید در مقام تردید وتکذیب آن مضامین برآید .
چه تمام ساکنین رشت و عابرین سبیل و حتی نمایندگان و اتباع سایر دول دوست که در این شهر سکونت دارند همه دانستند و مطلعند که رفتار عموم اهالی گیلان از آغاز مشروطیت با عموم اتباع خارجه ،خاصه دولت بهیه روس ،به طور دوستی و از روی کمال محبت بود و هیچ وقت نسبت به احدی از اتباع خارجه یا حوزه قونسولگری به هیچ طریق سر ریز یا به مستحفظین آن حمله ور شوند .این است که در کمال صراحت اولا این معنی را تکذیب می نمائیم و این تهمت را در حق خود قبول نمی کنیم و نمایندگان سایر دول دوست را بر انسانیت و حق پرستی گواه می طلبیم .
ثانیا ما اهالی گیلان ،گذشته از اینکه از رفتار قونسولگری روس در مملکت مستقل خویش اطهار تنفر نموده و در این باب به تمام دنیا تشکی می کنیم .
به هیچ وجه من الوجوه به حمایت قاهرانه شأن راضی نبوده و تن در نمی دهیم و جز دوام دولت مشروطه و حمایت از پادشاه ایران طالب حمایت احدی نیستیم ( امضا عموم اهالی گیلان) .

در مأموریت آقای سالار اسعد به کرگانرود در بازار آلالان گفت بحول الله فردا حرکت خواهیم کرد ،قاسم خان شقی در جوابش گفت که باز آن حرف های کهنه و پوسیده فرمایش می کنی ،بگو بحول قوه امپراتوری ،حرکت خواهیم کرد .بحول قوه الهی یعنی چی ؟ چگونه باید چنین آدمی را که ابراهیم نام باشد بدون اجازه دولت و دولتیان و ایالت گیلان ،خود سرانه ،مجلس در تاخت و تاز مردم و اخذ وجوهات در اسالم فراهم کرده ،رئیس و مفتی مجلس قرار داده و…

اما از فجایع روس ها در تالش آن که در حوالی بازار کرگانرود ،امیر فرزند ارشد سید اشرف (شجاع دیوان )را که تیر خورده بود ،در نهایت قساوت گردن زدند و روی جسدش اسب تاختند .

پس از چندی برادر او،عبیدالله اشرف را نیز دستگیر و پس از شکنجه های طاقت فرسا پاهایش را به گلوله بستند و سپس با فرو کردن شوسکه به شکمش او را به قتل رساندند .
صمد مشهور به قره بیگ یکی از فرزندان آقاجان خان تالش را به همراه ملک محمد از کسانش را که تیر خورده و زخمی بودند با بریدن یک یک اعضای بدنشان زیر شکنجه به قتل رسانیدند
شیخ سعید آبراجی از آزادیخواهان مبرز تالشی و شیخ عبد الاحد پسر حاجی ملا علی داوانی تالشی را دستگیر و در رشت محبوس می‌سازند. ملا عزیز شریعتمدار را به اتهام تیراند ازی محاکمه مشهود و ساختگی به مرگ محکوم کرده در سرای تاجریه رشت به دار می‌آویزند.

                                              ادامه دارد

منبع فصلنامه تحقیقاتی تالش شماره اول سال اول پاییز ۱۳۸۰
نویسنده متن آقای عبدالکریم آقاجانی تالش انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی

 

نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم1

نقش اگنت های محلی روس در قتل عام و غارت مردم3

 

یک پاسخ ارائه کنید