درنگی بر شبهۀ مرام کمونیستی در نهضت جنگل

انتشار توسط میرزایی‌ها  mirzaeihaa@

درنگی بر شبهۀ مرام کمونیستی در نهضت جنگل و مسائل مرتبط با آن …

پژوهش و نگارش: مرتضی سخایی
یکشنبه : 1402/03/21

پس از اعدام دکتر حشمت، نهضت جنگل وارد برهه حساسی شد. گریگور یقیکیان از این برهه حساس به عنوان «انقلاب 17 ماهه جنگل» یاد می‌کند و به تأسی از وی کریم کشاورز که دارای نسبت خانوادگی نیز با میرزا کوچک خان بود، این عنوان را برای این برهه حساس بر می‌گزیند.
از همین رو است که پس از تسلیم حاج احمد کسمایی، دیگر جلسات هیئت اتحاد اسلام نیز در کسما تشکیل نمی‌شد و حتی برخی از اعضای آن هیئت، نظر به عدم ادامه درگیری داشتند و دیگر حمایت سابق خود از نهضت جنگل را نداشتند. در این برهه حساس بود که بولشویکها به نهضت رخنه کرده و با جذب احسان‌الله و خالو قربان در ابتدا از در دوستی و سپس با کودتا و ایجاد انقلاب در انقلاب حتی در صدد ترور میرزا کوچک خان نیز برآمدند.
این مطلب در روزنامه مرد امروز، سال پنجم ، شماره 102 ، 15 فروردین 1326، صص 4 و 8 و 9 به چاپ رسیده است. مدنی در این مطلب حقایق ناگفته زیادی را برملاء نموده است که اجمالاً به مواردی در زیر اشاره می‌شود:
مدنی تشکیل هیئت اتحاد اسلام را در سال 1914 مصادف با جنگ جهانی اول در تهران دانسته و بر خلاف باور برخی مورخان، عنوان نموده:
«این کمونیستها بودند که به میرزا کوچک خان، نزدیک شدند. علت مراجعه کمونیستها به میرزا کوچک خان، جنگ داخلی در روسیه بود. کمونیستها برای اینکه مخالفین داخلی را از قوای انقلابیون ترکیه و ایران بترسانند و حکومت مساوات آذربایجان قفقاز را که نسبت به کمونیستها سرسختی نشان می‌دادند نابود نمایند و از مداخلات عثمانی‌ها و انگلیس‌ها جلوگیری به عمل آورند به سران نهضت خلق ترکیه و نهضت جنگل ایران متوسل شدند … بولشویکها به بهانه تعقیب قوای دنیکن که به ایران پناهنده شده بودند، نیروهای خود را از دریای کاسپین به انزلی روانه کردند. این در حالی بود که نیروهای انگلیسی در انزلی مستقر بودند و با جنگلیها زد و خورد می‌کردند اما همینکه بولشویکها به انزلی نزدیک شدند، انگلیس‌ها عقب نشینی کردند. بولشویکها در انزلی به نام کمک و همکاری با آزادیخواهان دنیا از کوچک خان دعوت به همکاری نمودند و میرزا کوچک خان که می‌خواست از نیات آنها با خبر شود و مقصودشان را از ورود به ایران مطلع گردد دعوت آنها را پذیرفت».
همچنین متن گفتگوی کلانتراوف اَتاشه[وابسته] نظامی سفارت شوروی با احسان‌الله خان دوستدار در این مطلب به چاپ رسیده که با مطالعه آن می‌توان پی به اهداف شوم بولشویکها برد. یکی از این اهداف شوم از میان برداشتن میرزا کوچک خان بود. کلانتراوف نقشه جهان را مقابل احسان‌الله خان می‌گذارد و به او می‌گوید:
«فعلاً ما کمونیستها تقریباً یک پنجم دنیا را فرا گرفته‌ایم و به چهار پنجم دیگر مشغول تبلیغات و پروپاگاندا هستیم و به علاوه در نظر داریم که ضربه اساسی را در هندوستان به دشمن وارد کنیم که وقت ما تلف نشود و منظور ما اینست که انقلاب کمونیستی را در تمام جهان تأمین نمائیم و تمام دنیا زیر پرچم بولشویک قرار گیرد. ایران شما قطعه خیلی کوچکی خاصه گیلان که قسمتی در تحت نفوذ شماست در مقابل دنیا و منظور ما خیلی کوچک است. برای نگهداری اینچنین محل کوچکی نباید فداکاری کرد. شما می‌باید نظریه مرا قبول کنید تا به منظور کمونیستها سکته وارد نشود».
مدنی بر سازش ناپذیری و تأسی نجستن میرزا و یاران وفادارش از بیگانگان روس و انگلیس صحه می‌گذارد و می‌گوید:
«اگر جنگلیها می‌خواستند با آمال خارجی بر ایران حکومت کنند هیچ کاری نداشت»
نکته حائز اهمیت در این مطلب اشاره به محل جلسۀ میرزا کوچک خان با ژنرال آیرونساید و کلنل استوکس است که طی آن به میرزا پیشنهاد حکومت ایران شده بود. مدنی در این رابطه می‌نویسد:
«جلسۀ میرزا کوچک خان با ژنرال آیرونساید(بازرس ارتش انگلیس) و کلنل استوکس در میانده پسیخان رشت برگزار گردید که طی آن، این دو به میرزا تکلیف حکومت ایران را کردند و او را در انتخاب هر طور رژیمی آزاد گذاشتند و گفتند که انگلستان از او پشتیبانی خواهد کرد».
در ادامه عین مطلب میراحمد مدنی، از اعضای هیئت اتحاد اسلام و از دوستان نزدیک میرزا کوچک خان که بعدها روزنامه پرورش را نیز در رشت راه انداخت از نظر می‌گذرد. خواندن این مطلب جذاب را به میرزایی‌های عزیز پیشنهاد می‌کنم.
                                      با احترام : مرتضی سخایی

به قلم مدنی ، مدیر روزنامه پرورش

ما با بالشویکها قرارداد بستیم ولی آنها بوسیلۀ جعفر پیشهوری منظورهای دیگر داشتند

کلانتراف میگفت هدف ما انقلاب کمونیستی در هندوستان است

بیرق داس و چکش بر روی کره زمین سایه افکن خواهد شد!

خاک بر سر پیشهوری که دوباره با طناب پوسیده به چاه افتاد؛ و برای مرتبه دوم به مملکت خیانت کرد

من تصور می‌کردم که فقط بعضی نویسندگان ایرانی دروغ پردازی می‌کنند بر عکس می‌بینم که نویسندگان خارجی هم زیاد دروغ می‌نویسند و حتى تاریخ را مطابق فکر خود تعبیر و تنظیم می‌کنند.

اینکه اکنون به نگارش این سطور پرداختم برای این بود که دوست عزیزم آقای حسین فاطمی مدیر محترم روزنامه باختر مختصر ترجمه‌ای از مجله (اسپارت کوس) چاپ پاریس از یک نویسندۀ ناشناسی درباره اوضاع سیاسی ایران و حوادت شمال ایران و آذر بایجان فرستاده و در شماره ۱۰۱ نامه مرد امروز چاپ فرمودید مرا واداشت که شمه از علت پیدایش نهضت جنگل و چگونگی آن بنویسم. بنظر من در ترجمه مقاله نامبرده تحریف شده و دارای جملات متضاد می‌باشد و نویسنده آن نهضت جنگل را به استماع خود نوشته بود ولی شنیدن کی بود مانند دیدن. اگر میرزا کوچک خان کشته شد ولی بعضی از رفقای او وجود دارند از آن جمله نگارنده که از بدو تشکیل جنگل تا شهادت میرزا کوچک خان همراه و تاریخ گویای انقلاب ایران و نهضت جنگل می‌باشم و مختصراً جنابعالی را از نهضت جنگل آگاه می‌کنم. 

نهضت جنگل از چه وقت شروع شد

زمانی که اوضاع کشور ایران در هم و برهم و مالیه ایران دست خوش هوی و هوس یک عده از استفاده جویان بود وطن پرستان ایرانی در صدد چاره جوئی برآمده و به جلب مستشار خارجی از یک دولت بی‌طرفی بر آمدند و «مستر شوستر» را برای تنظیم امور مالی بایران آوردند همینکه اقدامات مستر شوستر بمذاق دولت تزاری روس ناگوار آمد بدولت ایران یادداشت داد و تقاضای اخراج او را نمود و فوراً از طرف شمال و شمال شرق نیرو پیاده کرد (که شرح عملیات شوستر و خروج او از ایران را تاریخ نوشته و محتاج به تکرار نمی باشد خصوصاً در کتاب اختناق ایران به قلم خود مستر «شوستر» شرح قضایا مفصل نگاشته شده است)

اشغال گران تزاری روس در گیلان و آذر بایجان و خراسان با میهن پرستان بمبارزه پرداختند در تبریز ثقه‌الاسلام و جمعی دیگر را اعدام کردند. در مشهد مرقد مطهر حضرت رضا را بتوپ بستند در رشت و انزلی شریعتمدار کرگان‌رودی و جمعی دیگر را کشتند. استیلای تام و تمام قشون روسیه در ایران و حکمرانی جابرانه قنسول‌های تزاری و حکمرانی جابرانه قنسول‌های تزاری و تجاوزاتی که بجان و مال و ناموس ایرانی می‌کردند روشن فکران و آزادی خواهان را از زندگی بی‌زار و ناچار به قیام  کردند.

جنگ بین‌المللی اول در ١٩١۴ پدیدار و ایران هم میدان تاخت و تاز قوای بیگانگان گردید. میهن پرستان هم موقع را مغتنم شمرده و برای مبارزه با بیگانگان خود را آماده نمودند نهضت غرب باشتراک مرحوم مدرس و نظام‌الدوله و مساوات و جمعی از آزادی خواهان هنوز از خاطره‌ها فراموش نشده است. در همان موقع جمیعت اتحاد اسلام در تهران تشکیل و وطن‌پرستان را تهیج و تشویق می‌نمود. مرحوم میرزا کوچک خان در اوایل سال ۱۹۱۵ به گیلان آمده و آزادی خواهان دور او گرد آمدند و با مختصر اسلحه‌ای که احرار گیلان تهیه کرده بودند. بر علیه استیلای قوای تزاری روس قیام نمودند و در تمام نقاط بر قوای نگهبانی تزاری حمله برده و عده‌ای را خلع اسلحه کردند و به نفرات و اسلحه خود می‌افزودند.

نویسنده مجله (اسپار‌تکوس) از جریانات (کمین‌ترن) که در ۱۹۲۰ و۱۹۲۱ بوجود آمده سخن می‌راند و می‌نویسد: روسیه برای توسعه دامنه کمونیستی در ۱۹۱۹ یک دسته تحت رهبری روسها در شمال ایران تشکیل و در مدت کمی نفوذ خود را در گیلان و آذر بایجان بر قرار ساختند۰۰۰در حزب مزبور عده‌ای از انقلابیون بادکوبه‌ای و مهاجرین قفقازی که شماره‌شان قابل اهمیت بود وارد شده بودند …

 کسی که این هیئت را در واقع اداره می‌کرد روسیه بود ولی ریاست اسمی نهضت را کوچک خان جنگلی که از متفکرین ایرانی عمیق و آزاده وایده‌آل بود بعهده داشت.

میرزا به آنچه می‌گفت بسیار با وفا و صدیق بود اما آنها که در اطراف او دعوی همکاری با وی را داشتند نیمی انگلیسی‌ها و نیمی در دامن روس‌ها سر سپرده بودند قریب سه هزار نفر افراد نخبه‌ای را که در جنگهای انقلاب روسیه شرکت کرده بودند قشون این نهضت را تشکیل میدادند و خوشمزه این بود که اکثر آنها اصلا زبان فارسی نمی دانستند …. الخ)

از جملات فوق این طور استنباط میشود که (کمین ترن) قبل از نابودی خانواده تزاری وجود نداشت و پس از آنکه جنگ بین المللی اول به شکست آلمان خاتمه پذیرفت انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ شروع شد و نغمه کمونیستی برهبری لنین آغاز گردید.

جنگهای داخلی روسیه کمونیستها را وادار می‌کرد بهر نقطه‌ای که انقلاب بر پا بود دست دراز کند. از طرفی دست خود را بطرف مصطفی کمال پاشا که نهضت ترکیه را بر علیه حکومت آل عثمان شروع نموده بود دراز کردند و در ایران هم بطرف میرزا کوچک خان جنگلی متوجه شدند کمونیستها برای اینکه مخالفین داخلی را از قوای انقلابیون ترکیه و ایران بترسانند و حکومت مساوات آذربایجان قفقاز را که نسبت به کمونیستها سر سختی نشان می‌دادند نابود نمایند و از مداخلات عثمانی‌ها و انگلیسی‌ها جلوگیری بعمل آورند به سران نهضت خلق ترکیه و نهضت جنگل ایران متوسل می‌شدند و از این رو توانستند بر آذربایجان قفقاز که مرکز حیاتی نفت است تسلط یابند بنابراین وقتی نهضت جنگل پدیدار گشت که روسیه تزاری به حمایت صرب بر علیه اطریش و آلمان در مبارزه بود و نامی از انقلاب روسیه و کمونیزم نبود و مبارزه جنگل در بدو امر با ارتش تزاری بوده و پیوسته با آنها مبارزه می‌کرد و قشون تزاری سعی می‌نمود که نهضت جنگل را که فقط از گیله مردان پاک دل و ایرانیان فداکار تشکیل شده بود خاموش کند و چندین دفعه لشکر کشی نمود. با جنگلی‌ها مصاف دادند و شکست خوردند.جنگل در اوائل سال۱۹۱۵ عرض وجود کرد و در اوایل سال ۱۹۲۱ پس از انعقاد قرار داد بین دولتین ایران و شوروی پایان یافت.

کمین‌ترن در سال ۱۹۱۹ وجود پیدا کرد و شروع بفعالیت نمود و ببهانه تعقیب قوای «دنی‌کن» که بایران پناهنده شده بودند بالشویکها قوایی از بحر خزر به انزلی روانه کردند و قوای انگلیس در انزلی ساخلو داشتند و با جنگلی‌ها زد و خورد می‌نمودند همینکه قوای بالشویکها به بندر انزلی نزدیک شدند انگلیسی‌ها عقب نشینی کردند پس از پیاده شدن بالشویکها در انزلی بنام کمک و همکاری با آزادیخواهان دنیا از کوچک‌خان دعوت به همکاری نمودند و میرزا کوچک خان می‌خواست از نیات آنها با خبر شود و مقصودشان را از ورود به ایران مطلع گردد دعوت آنها را پذیرفت باتفاق چند نفر از رفقای خود به انزلی آمد در جهاز جنگی (کورسک) با حضور «راسکو نی کوف» فرمانده جهازات بحر خزر و «آرژانی کدزه» کمیسر عالی قفقاز و «آبو کف» نماینده کمیته عدالت ایران«کمونیست‌های آذربایجانی که بنام عدالت نام گذارده شده بودند» و نماینده کمیته انقلاب ترکستان مجلسی تشکیل دادند و پس از گفت و شنود با مواد زیر موافقت و امضاء نمودند که خلاصه آن بقرار زیر است:

بلشویکها حق پیاده کردن قشون در ایران ندارند و نیز حق مداخله در ایران ندارند. عدم اجرای مرام کمونیست از حیث مصادره و ضبط اموال و الغاءمالکیت و حق ندارند در ایران تبلیغات کمونیستی نمایند.

امتعه و املاک ایرانی که در بادکوبه ضبط نموده اند تحویل دهند.

کلیه موسسات تجارتی روسیه را در ایران بحکومت واگذار کنند.

برای تقویت انقلاب ایران به جنگل اسلحه بفروشند و وجه آنرا دریافت کنند.

حزب جنگل به تصور اینکه این آزادیخواهان قول و امضای خود را محترم شمرده و قرارداد را اجرا و عملاً در امور ایران مداخله نخواهند داشت تمام گیلان را در قبضه اقتدار خود در آورد ولی بلشویکها قوای زیادی از روس و آذربایجانی و گرجی در انزلی پیاده کرد و کمیته عدالت نامبرده که سید جعفر جوادزاده (پیشه‌وری) و کامران و بهرام آقایوف و صدق على و چند نفر دیگر از یولداش لار عضویت داشتند تقویت کرده و شروع بتبلیغات کمونیستی نمودند و عده‌ای از رفقای ضعیف العقیده را از قبیل احسان‌الله خان و خالو قربان و غیره را ربودند و اختلاف نظر بین آنها و مرحوم میرزا کوچک‌خان پدیدار کردند و همین حربه شومی که برای تفرقه آزادیخواهان و اختناق افکار آزاد که امروز در ایران بکار می‌برند نهضت جنگل را ضدانقلابی معرفی کردند و جنگل که در وادی امر سعی میکرد تمام آزادی خواهان را صف متحد در آورد و ایران را از تجاوزات بیگانگان برهاند و آزادی واقعی را در کشور اجرا نماید مجبور شد با مخالفین خود در آویزد و وقت خود را صرف رفع تعرض از قوای بیگانه شمالی نماید و دامنه این مبارزات منتهی به کشته شدن میرزا کوچک خان و خاتمه انقلاب جنگل گردید.

درست است که اوضاع ایران همیشه دستخوش تحولات سیاسی بین المللی است انگلیسها و روسها برای جلب منافع و پیش رفت نیات خود مزدوران خود را در تمام نهضت‌ها جا میدهند. چنانچه بمنافع آنها تماسی ندارد باطناً تقویتش می‌کنند و اگر اندک ضررى مشاهده کنند فوراً آن جمعیت را متلاشی می‌نمایند. افراد جنگل با احساسات پاک ایران دوستی وارد عرصه کارزار شده بودند با قوای بیگانگان جنوب و شمال بمبارزه می‌پرداختند و چنانچه در اثر مبارزه قوای تزاری به انگلیس‌ها و قوای شوروی در گیلان جمعی از رفقایما کشته شدند (که تقریبا تاریخ مفصل آنرا خواهید خواند) خود یگانه دلیل پاکی افراد جنگل است که نه به انگلیس‌ها تمایل داشته و نه بروسها سر سپرده بودند.

انگلیس و روس از اجتماع ایرانی باصطلاح متجددین ( بل) می‌گیرند و از پاکی نیت آنها استفاده می‌کند. چون کمونیست‌ها دیدند یگانه قوایی که در ایران بر علیه انگلیس‌ها و روس‌های تزاری فداکاری می‌کرد قوای جنگل بود خواستند بنفع خود از وجود جنگل استفاده کنند و نفوذ خود را در سراسر ایران توسعه دهند ولی همینکه جنگل را مانع پیشرفت نیات خود دانستند فوراً با کمک قوای داخلی در محو آن کوشیدند.

وقتی کلانتراف آتاشه نظام یسفارت شوروی دستور داشت قوای شوروی را از روس و آذربایجانی و گرجی از گیلان خارج نماید و خالو قربان همراهان او را وادار به تسلیم کرد اعضاء کمیته عدالت را به بادکوبه اعزام داشت. احسان الله خان تعلل ورزید و دلایل زیادی اقامه می‌کرد و می‌گفت که دربار و مأمورین دولت ایران دولت جوان شوروی را با سیاست انگلستان گول می زند و فعلاً بمأمورین شوروی روی خوش نشان می‌دهد پس از آنکه منظورشان تأمین شد آن وقت نتیجه بشما معلوم خواهد شد. ولی کلانتراف ناچار شد هدف کمونیست‌ها را آشکار کند و نقشه جهان را مقابل او گذارد و گفت:

«رفیق احسان درست نگاه کنید دنیا را به بینید آنوقت روسیه را بسنجید ما کمونیست ها تقریباً یک خمس دنیا را فرا گرفته‌ایم و بچهار خمس دیگر مشغول تبلیغات و پروپاگاندا هستیم و بعلاوه در نظر داریم که ضربه اساسی را در هندوستان بدشمن وارد کنیم که وقت ما تلف نشود و منظور ما این است انقلاب کمونیستی را در تمام جهان تأمین نمائیم و تمام دنیا را زیر بیرق بالشویک قرار گیرد. ایران شما قطعه خیلی کوچکی خاصه گیلان که قسمتی تحت نفوذ شماست مقابل دنیا و منظور ما خیلی کوچک است. برای نگاهداری یک چنین محل کوچکی نباید فداکاری کرد شما می‌باید نظریه مرا قبول کنید تا بمنظور کمونیست‌ها سکته وارد نشود»

از بیان فوق این طور مفهوم می‌شود که کمونیستها منظورشان این است که تمام ملل جهان را در زیر پرچم خود درآورند و اگر گوشه‌ای از نقاط دنیا وطن پرستانی جمع شوند باتکاء حس وطن پرستی برای خودفداکاری نمایند اگر با نظر آنها موافقت دارد تقویت می‌کنند و اگر مخالف است محوش می‌نمایند.«محو نهضت آذربایجان که از دودسته میهن پرست و مزدور تشکیل شده بود این روش را در بردارد اگر مجالی شده در اطراف نهضت آذربایجان که اسرار آنرا کاملاً اطلاع دارم. خواهم نوشت».

خلاصه جنگلی‌ها چون با آمال خارجی‌ها موافق نبودند فقط آزادی ایران را می‌خواستند به این بلیه دچار شدند.

مسعود عزیزم اگر جنگلی‌ها می‌خواستند با آمال خارجی بر ایران حکومت کنند هیچ کاری نداشت نگارنده در مصاحبه‌ای که ژنرال (آیرن ساید بازرس ارتش انگلیس در مدیترانه) در جنگ اخیر (کلنل استوکس) در محل «میانده پسیخان رشت» بمرحوم میرزا کوچک خان تکلیف قبول حکومت ایران را کرد و هر طرز رژیمی که برای حکومت ایران صلاح می‌داند وعده می‌داد و می گفت که انگلستان از او پشتیبانی خواهد کرد و گفت :

«من و رفقایم فقط برای آزادی ایران از چنگال بیگانگان فداکاری می‌کنیم و مایل نیستیم مقدرات حکومت ایران را در دست بگیریم. ما می‌خواهیم ایران را از مداخله بیگانگان و مزدوران او نجات بدهیم حکومت را بمردان لایق و وطن پرست ایرانی بسپاریم.حکومتی که با کمک بیگانگان تشکیل می‌شود آلت بلاارادۀ آنان خواهد بود و چنین حکومتی پایدار نیست».

اگر جنگلی‌ها بشمال وجنوب متمایل بودند بعد از شهریور۱۳۲۰ می‌توانستند مانند دیگران اسلحه و قوا تهیه نموده و نظریات بیگانگان را تقویت و دولت مرکزی را متزلزل نمایند ولی تجربه ایام تلخ و حس وطن پرستی آنها را از چنین عملی باز می‌داشت فعلاً که حزب جگکل پایدار است. همسایگان شمال و جنوب از وجود آنها نگرانند. 

               ارادتمند مدنی

یک پاسخ ارائه کنید