شاعری که خیال را خیالاتی می کند

به بهانه ی نقد و بررسی شعرهای چاپ نشده (محمد فارسی) در خانه ی فرهنگ گیلان ۲۳ اردیبهشت ۹۵

 ✍نادر نیک نژاد شیجانی

اشاره:
بیش ازچهار دهه از حضور موفق و تاثیر گذار محمد فارسی درشعر گیلکی این دیار می گذرد.شعر گیلکی با او به تجربه های موفق و ارزشمندی در قالب های مختلف و جایگاهی رفیع دست یا فته است .محمد فارسی درحوزه شعرنو با خلق آثاری زیبا و عاشقانه و رمانتیک به جرات می توان ادعا کرد تمام راه را تا قله پیموده است .او همچنان در قالب های قدمایی (غزل و مثنوی) شاعری بزرگ و مسلط و آگاه است . که توانسته در کارنامه ی شعری خود آثاری در خور توجه و شایسته را به ثبت برساند. محمد فارسی زمانی خود را راهگشا و بدعت گذار معرفی کردکه توانست تئوری های هساشعر را به جامعه ی شعر گیلان معرفی کند. و حرکت خودرا توفنده تر و پیشروگرایانه ادامه دهد.شعر او از برجستگی های بو می و ملی بی بهره نیست .او همه جا به پرچمداری شعر مدرن گیلان نامی آشنا و شخصیتی ادبی است . درباره ی کارنامه ی شعری این شاعر بزرگ باید با تاسف عنوان کرد که به جز یک مجموعه شعر به نام( نسیم نرم آواز) دفتر دیگری در دست رس نیست .ازاین رو نمی شود حق مطلب را به نحوی که شایسته و بایسته ی این شاعر بزرگ است ادا کرد. آثارمحمد فارسی در واقع به صورت جسته و گریخته به چاپ رسیده است که گرد آوری و نقد و تحلیل آنها کار آسانی نیست . به همین دلیل تنها به ذکر نمونه از بولتن دست نویس و گذری به کتاب اولش بسنده شدکه بیشترازاین در توان راقم این سطور بوده تا به نحوی شایسته تر قلم زند و جولان دهد.تا چه قبول افتد و در نظر آید .

پیش از اینکه وارد فضای رسمی نقد شوم دو نکته در باره ی نشست های ماهنامه گیله وا واقع در خانه ی فرهنگ گیلان و نشست های آینده ی آن لازم به ذکر است .نکته ی اول چرا شعرهای چاپ نشده ی شاعرکه طرح این سئوال به نظرم قابل تامل است که اگر قرار است نقدی صورت گیرد. باید مراحل تولد شعرهای‌ یک شاعر به نقد گذاشته شود نه انتخاب چند شعر چاپ نشده ای بسا که ظرفیت شعرهای قبل از پتانسیل بیشتری بر خوردار باشند . نکته ی دوم درباره تهیه ی دفترچه ی وفرم آن است که این هم درجای خود حائز اهمیت است . چاپ روی جلد بولتن را اگرچه دوست شاعر و هنرمند ما جناب شهرام دفاعی باسلیقه ای زیبا طراحی کردند ای کاش این رویه ی را تا آخر در متن و زیر نویس شعرها به پایان می بردند .جریانی که مسئولیت این نوع نشست ها را به عهده گرفته بایدامکانات بیشتری از خود مایه بگذارد . هرچند ماهنامه گیله وا لطف کرده و با این سلسله مباحث برای شاعران این خطه ثابت کرده همیشه حق بزرگی به گردن جامعه ادبی مادارد .که این در جای خود قابل تقدیر و ستایش وتشکراز جناب جکتاجی مدیرمسئول آن و سردبیر آن وهمچنین شاعر و پژوهشگر ارجمندجناب رحیم چراغی که همواره دراین راه پرچمدار بوده واز جان و دل و جیب مایه می گذارند .و خود چراغ تابنده ی این راه اند. که بر کسی پوشیده نیست .و اما اقای محمد فارسی که حضورش در جامعه ی شعر و ادبی ما انکار ناپذیر است .شاعری که با ماه و شب و کوه و آفتاب همنشینی دارد. و جهان شعری او پر از زیبایی ، عشق و مهربانی و کرامت انسانی ست . شاعری که با ذهن لطیف اش و زبان شیرین اش چنان واژه ها را به رقص در می آوردکه گاهی واژه ها دربرابر تخیل او کم می آورند.:

ابرگولی گومانم
گُرخانه بُغضا داشتی
گُرگرُ بزه چی فایده
نم نم نزه بها را

باید اعتراف کرد که او شاعر لحظه های ناب است . و شعر را وقتی که آرزوهایش را در زمین محال می بیند . با تخیل شاعرانه اش به پرواز در می آورد . شاعری که با غرش ابر و بغض در گلونشسته ی ابر ، گوش های خفته را تلنگر می زند . هرچند این غرشی نیست بهار تشنه تن به انتظار نشسته است . با این همه قدرت و خلاقیت شاعرانه است که با جادو ی کلام تا کهکشانها سفر می کند . فارسی از آن دسته شاعرانی که گاهی بیشتر از این خود را نشان می دهد .که گاهی با واژه گان و تخیل نقاشی می کند گاهی گلدوزی :

غروب خو زردی زردی جا
بو شوسته
اورزامو بجاران بجا
جو کول خو بو
نسیما پیشکشی بدا

نه انگار ازنقاشی عبور کرده و باگلدوزی کلمات تابلوی شعر می سازد و می بافد . او هنچنان گوش به زنگ صدایی است که با تو صمیمی باشد .

دو خان مرا
ای جور دوخان کی تی صدا
به کوه بینیشته افتابا
ارسونو واگردانه

شاعری که آفتاب را به بیداری دعوت می کند و از سیاهی نمی هراسد او اهل هیاهو و سکوت نیست . وا ز جهانی که چراغش بی شعله می سوزد گله دارد .

ای روز اَ زندگی بی پا کونم شم
اَ بی شعله چراغا ها کونم شم

گاهی آدم با خودش می گوید مگر می شود چراغی بی شعله بسوزد . اینجاست که شاعر خودش را جای چراغ می گذارد و مسئولیت این همه تاریکی را می پذیرد . و برای نجات جهان و خانه اش از بی تفاوتی فریاد می زند . او شاعر رنگهاست اما از نیرنگ بیزار است .

بهار خوسبزی سبزی امرا
گول بزه درختانا
ایتا ایتا گولان سر
کولا بنا

او شاعراست اما نه شاعر خواب و خیال . و اگر هم از خیال می گوید خیال او یک چشم انداز زیباست . گاهی چنان از خیال می گوید که خود خیال هم خیالاتی می شود.

شب دکفه تورا بی
ادم دونبال ایی

گاهی هم خیال و تنها یی اش خنده را به گریه می آورد..

وای ترا دس کشن
خنده به گریه ایه

اوشاعر سفر است و از جاده هراس ندارد . در پشت آینه اش چیزی پنهان نیست . و خط و مسیرش را خوب می شناسد ‌و آن خیال بی ریاست که از باز شدن حقایق نگران نیست . پس چنین می نویسد .

می خط بوشوسته اینه مانه
نخانده روشنه

با اینهمه یک نکته را نباید درشعر محمد فارسی نا دیده گرفت . و آن اشاره به تلفیق ‌و همنشینی هنر مندانه در فرم و محتوا است .یعنی ارتباط میان چگونه گفتن و چه گفتن است . که هر کدام به همان اندازه اگر نادیده گرفته شوند . ضعف و آسیب شناسی اثر نمایان می شود . محمد فارسی گاهی شعرش دچار این نقصان می شود. توجه نکردن به چگونه گفتن باعث معناگرایی صرف می شود.اینجاست که شعر بی پرده یا بهتربگویم بی پیرایه رخ می نماید گاهی واژه ها در شعر او نمی رقصند راه می روند.او با نگاه عوام گرایی وهمنشینی بالایه های پایین با مخاطب خود به درد دل می نشیند.

چی دوبو تی کونه سرا زندگی
خون دو کودی می جگرا زندگی
سخته تی امرا نشا دونیایا دئن
تشنه داری منتظرا زندگی .

دراین شعر شاعر با غلظت بالای احساس ، مخاطب را درگیر نوستالژی روایت می کند . صورخیال و بعد زیباشناسی اثر کم رنگ می شود او دراین اثر بیشتر به اسکلت شعر پایبند است . اما گاهی حجاب و آراستگی زیباتر از بی حجابی است . درجامعه شناختی شاعرانه اثری ماندگاراست .که جلو تر از تفکرات پوپولیستی و عوام گرایی حرکت کند .

 

منبع: کانال https://t.me/pguilan

یک پاسخ ارائه کنید