چیدمانی بدون توقع پاداش

نویسنده و پژوهشگر: ابوذرملک پور استادکلایه جی

https://telegram.me/MotaDeylami

چاپ شده در صفحۀ ۵۹ فصل نامه آوای املش، سال یازدهم، شماره سی و ششم، تابستان ۱۴۰۱

عبدالرحمن عمادی برخلاف نامش بندۀ پروردگارِ بخشاینده نبوده بلکه خود، پدر و خدای بخشندگی یا رحمانیت بوده است.
پژوهش‌های گرانبها و بی‌کرانه خوشمزه‌اش را روی سفره‌ی صمیمیت با بی‌ریائی و بدون توقع پاداشی چیدمان کرده است و بقیه دیگر پژوهشگران انگار ریزه خور خوان او هستند
نامواژه گرایی که نام برای او همیشه مهم بود چه نامِ جا باشد و چه نام آوا… ناب بود، و دریای آب‌ها زنگِ زنگ.
کَمَش داریم یا شاید نداریم در تاریخ ایران‌زمین چنین جامع الاطراف، سمج و گشوده با موضوع تحلیلی خویش نرد عشق ببازاند.
به راستی که عمادی عماد(=ستون) بوده است، چنان که می‌توانی به او تکیه کنی و با آسوده خاطری دست به دستان پر مهرش دهی و پدرانه تُرا از دریای حماقت و مزخرفات و لاطائلات و دروغ ها و ژاژها بگذراند.
او بانگ دیرینه تر از اَوِستا، چشمانی پسِ پشت گیلگمش‌ها، زبان نوشتاری تنومندی به کهنگی وَرِنَ بوده است
ولی چنان نحیف که کوچک وارشی جان رنجورش را می‌خماند، چونان شاخۀ بید در کنار آب، یا چوبِ توت در توتستان.
خم می شُد اما نمی‌شکست، اگر شکست و تمام شُد، تمام نمی‌شود، قَلَمه می خُورد و قلم می‌شَود، او قلم شُد و آنقدر نوشت که حتی خودش نیز از خویشتنش جا ماند.
یعنی نتوانست همۀ کتاب‌های چاپ شده‌اش را ببیند ولی گذاشته است که ما ببینیم، ما قرار است که ببینیم و سپس بمیریم.
از آنجایی که قدر گوهر گوهری شناسد و در این استان که امروز نام گیلان را بی هیچ مسمائی بر دوش زخم خورده‌اش می کشاند نه گوهر یافت می شَوَد نه گوهری، بی قدر ماند.
اما یادمان باشد “ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست/ روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است”
عمادی دُردی بوده است از شراب،
دُرْد: شراب تر است از شراب
رسوبات گیراتر است از غبار
عمادی ماندگارتر است از ماندگار
چه بگویم که بیشتر از ترکیب دوستش دارم
دوستش می دارم.

مقالات ابوذر ملک‌پور(pdf)

اَمَرَش= اَمَلَش
اَملش سرزمینِ اَمَر= نامیرا و جاودانیان
مرداویج جَبَلی = دیلمی
پژوهش های لغوی
وجه تسمیه برخی از آبادی‌های املش
مندمحلۀ اَمَلَش:محلۀ آمارد
نامجاهای املش
روج گاه
چیدمانی بدون توقع پاداش

یک پاسخ ارائه کنید