رمان سینما
« رمان سینما» را میتوان از دو جهت مورد بررسی قرار داد. اول آن روایتی است که کتاب را در بر میگیرد و دوم زبان و نثر ویژه آن است.
البته بررسی هرکدام از این مقولهها، قطعا به ارزیابی واحدی از کتاب می انجامد و آنها را نمیتوان چندان از هم مجزا دانست؛ زبان به روایت منجر میشود و روایت به زبان.
این کتاب را میتوان روایتی نوستالژیک دانست. میانه مردی، در قالب دانای کل، گذشته خود را مینگارد.او روایت خود را از لحظه ی تولد مینویسد و ازهمین جاست که میتوان دانای کل بودن او را دریافت. بهطور قطع هیچ کس لحظه تولد خود را به یاد ندارد. هیچ کس نمیداند که پیش ازتولدش، قابله به اطرافیانش و مادرش چه گفته است. این اطلاعات را فقط میتوان از دیگران دریافت. راوی اما به کسی اشاره نمیکند.به هر رو او فراتر از زمان و مکان حرکت میکند و به این ترتیب، چندان عمل بی توجیهی انجام نمیدهد. راوی دانای کل، حتی میتواند پیش از تولد خود را نیز روایت کند.
به این ترتیب راوی از لحظه تولد، شروع به روایت میکند.اما پایان داستان، مرگ راوی نیست، که اتفاق خود « رمان سینما ست».« زنم پوزحندی زد و گفت:” داشتن سه تا مهسا، بهتر از داشتن یک قلب نیست؟» و قیچی باغبانی را جای آن سه نشاند. در بازپسین دم، فقط توانستم بگویم: کاش میدانستم تو کدامینی؟ و رمان سینما از دستم افتاد». و در نتیجه روایت تمام نمیشود و شروع آن خود میتواند ابتدای کتاب باشد.
منبع : سایت محمود طیاری