بویه و خاستگاه آل بویه

محمد آقاجانی کلامرودی محقق و پژوهشگر تاریخ و زبان شناسی

روستای تاریخی بویه از توابع دهستان سمام بخش رانکوه شهرستان املش میباشد. این روستا در جنوب املش و شرق دیلمان در ارتفاع ۱۴۳۰ متری از سطح دریا قرار دارد. فاصله آن تا املش حدود ۵۴ و تا دیلمان ۳۰ کیلومتر است بویه از سه مسیر اصلی قابل دسترسی میباشد که مسیر اول جاده املش بلوردکان خصیل دشت – تماجان مسیر دوم : رحیم آباد، زیاز و شوک و مسیر سوم: -اسپیلی چاکرود- ملکوت به بویه است. این روستای تاریخی در دامنه غربی کوه مستان قرار دارد که به دره چاکرود سرچشمه پلرود منتهی میشود.

روستاهای مهم کلامرود، موسی کلایه، زهون ،بره، کشمش ملکوت امام ….. پیرامون کوه مستان واقع شده اند و با روستای بویه همجوارند.

معماری خانه ها و بناهای روستای بویه بومی است و با مصالح چوب و گل و سنگ به صورت لت سر ساخته شده اند. با تصمیم میراث فرهنگی و گردشگری استان گیلان بویه به عنوان روستای هدف گردشگری شناسایی و معرفی گردید که میتواند به حفظ و نگهداری بناها و جاذبه‌های آن کمک نماید بویه حدود ۸۰ خانوار و جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ نفر دارد که به دامداری و کشاورزی مشغولند.

باستان شناسی

در دامنه کوه مستان و زرتله، چند غار و پناهگاه وجود دارد که آثاری مربوط به ادوار تاریخی در آن مشاهده شده است. نشانه های زیادی از وجود سکونت در داخل غار بویه به چشم می خورد ( دکتر ولی جهانی تمدن املش صفحه ۲۹ نشریه ایلیا) با بررسی های انجام شده و مطالعه و بر روی استخوان ها و سفالهای بدست آمده از درون غارها می توان سکونت در دوران آغاز نوسنگی تا دوره آهن را بر آنها در نظر گرفت. ( مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری _عزیزی- خبرگزاری ایسنا ۱۳۹۰)

بویه دارای محوطه های باستانی و تاریخی متعددی است که نشان از اهمیت آن روستاست امامزاده بویه گورستان باستانی احسن کلا ، محوطه های باستانی زرنشین دیلمان ،خونن سر، تله سر، چشمه سر، تپه باستانی کوتی سر و قبرستان باستانی بویه تاکنون کشف به ثبت رسیده اند.

وجه تسمیه بویه

با توجه به جغرافیای طبیعی و وجود و غارها و پناهگاه های متعدد و دسترسی راحت به منابع غذایی و مراتع شرایط زیستن در بویه و پیرامون آن فراهم بود بعد از به گرمی نهادن و شرایط مطلوب آب و هوا زندگی در دشت ها با یکجانشینی در آبادیهای کوچک آغاز گردید و ساکنان غارها و پناهگاه ها را به آنجا کشاند. دشت بویه تمام شرایط زندگی امن و آسایش را داشت و در صورت بروز هرگونه خطر ساکنان به سرعت به پناهگاه های سنگی خود دسترسی داشتند به همین علت یکی از قدیمیترین یکجانشینیها در دیلمان و در بویه شکل گرفت. بویه از دو بخش “بو” بمعنی بودن ، زیستن ، اقامت داشتن و هستی داشتن” و “یه” یا “جه” یا همان جا و مکان که در اینجا پسوند مکانی است تشکیل شده است. بویه یعنی محلی برای زیستن و بودن یا جایی که آباد است.

خاستگاه آل بویه

پیش از ورود به بحث آل بویه لازم است محدوده جغرافیایی دیلمان را در سالهای حکومت آل بویه و قبل از آن مشخص نماییم.

در حدود العالم من المشرق الى المغرب، تصحیح دکتر ستوده صفحه ۱۴۸ آمده است :

«ناحیه ای است دیلم خاصه که این ناحیت باشند میان طبرستان و جبال و گیلان و دریای خزران نهادست ….» این سند دیلمان را محدوده‌ای بر پهنه وسیعی از رودخانه چالوس تا دره سفیدرود و از سویی تا رودبار و طارم می داند.

با قدرت و ضعف سلسله‌ها، مرزهای دیلمان نیز جابجا شد و در دوره‌ای جزئی از خاک رانکوه محسوب میگردید و اکنون بخشی از شهرستان سیاهکل .میباشد حال به دیلمان و خاستگاه آل بویه بین سالهای ۳۲۲ تا ۴۴۸ ه. ق می پردازیم .

حمد الله مستوفی در تاریخ گزیده تصحیح دکتر نوایی صفحه ۴۰۹ عنوان میکند « ابن بویه در دیهی از ولایت دیلمان قزوین که “کیاکلیش” نام داشت مقیم بود … » از طرفی دیگر عموم تاریخ نویسان ذکر کرده اند که «بویه در دیلمان به گمنامی و تنگدستی زندگی میکرد و روزی او از صید ماهی بود و چنین برداشت میشود که مسکن او در کنار سواحل دریا یا رودخانه بوده است» (آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحه ۸۸- فصیحی)

بر اساس این دو سند تاریخی ، برخی از پژوهشگران کیاکلیش را همان روستای لیش که در جلگه سیاهکل قرار دارد میدانند اما به جز شباهت جزئی نامجای یاد شده و ادعای ضعیف نزدیکی سکونت بویه به دریا اسناد و دلایل محکمی ارائه نداده اند. این در حالی است که روستایی با نام “بویه” ( برخی آن را آل بویه می خوانند) در نزدیکی شهر دیلمان کنونی واقع شده است که قبل از اسلام تا دوره های اسلامی، این روستا با همین نام در همین محدوده وجود داشت اما در مقابل هیچ محلی با نام کیاکلیش در دیلمان ، قزوین و اطراف پیدا نمیشود بویه در کنار راه های اصلی و تاریخی قرار داشت که جلگه و نواحی مهم بعد از آن را به قزوین و رودبار متصل میکرد.

برای دسترسی به قزوین تمامی شاهراهها به کلیشم منتهی گردید که در آن دوران یکی از مهم ترین محله های داد و ستد و صنعت بود. کلیشم جایگاه واسطه بین دو سو را ایفا میکرد آیا کیاکلیش همان کلیشم نیست؟ کیاکلیش به معنی کلیشم بزرگ، بهترین آدرس و نشانی بود که مورخین برای اثبات بویه ذکر کرده اند. فاصله کلیشم از راه تاریخی جلیسه تا بویه حدود ۳۰ کیلومتر است اما در مورد نزدیکی محل سکونت بویه ماهیگیر، با ساحل دریا، باید دقت کرد که فاصله روستای لیش، تا نزدیک ترین ساحل دریای خزر بیش از ۴۵ کیلومتر است در حالیکه فاصله روستای بویه از مسیر تاریخی سی پل به ساحل دریای خزر کمتر از ۵۵ کیلومتر می‌باشد.

با توجه به اینکه فاصله دو محل لیش و بویه تا ساحل دریا تقریباً به یک اندازه است، میتوان نظر فوق را رد یا غیر محتمل دانست.

دلیل محکم و تاریخی دیگری نیز برای اثبات ماهیگیری بویه و فرزندان او در جای غیر از دریای خزر وجود دارد. آنها در رودخانه چاکرود که در پایین دست بویه جاریست ماهیگیری کردند. در گذشته به رودخانه‌های پرآب دریا می گفتند.

هم اکنون نیز در کشورهایی مانند افغانستان و تاجیکستان که به زبان فارسی تکلم می کنند به رود پنجشیر دریای پنجشیر و به رود بدخشان دریای بدخشان می گویند. به نقاطی از پلرود ، دومین رود پرآب استان گیلان دریا گفته میشود. این نقطه در پایین زهون بره و نزدیکی بویه قرار دارد و به دریا مندول ( دریای عمیق ) معروف است جایی از رودخانه سیاهکلرود که از سماموس سر چشمه میگیرد نیز دریاچال گفته می شود. این محل تلاقی دو رود پر آب است.

در رودخانه چاکرود ماهی آزاد می زیسته که تا قرون پیش صید میشد. اما با ریزش کوه در سی پل و ایجاد مانع با ارتفاع زیاد عبور ماهی به بالادست غیر ممکن شد. اکنون با وجود کم آبی، صید بی رویه و آلودگی آب نوعی ماهی در این رودخانه زیست میکند.

لازم به ذکر است در محوطه تاریخی “دیلمان خونن سر” که در ۵۰۰ متری روستای بویه قرار دارد آثاری از محل زندگی سفال های هندسی دارای نقوش پیدا شده است. این محوطه محل سکونت طایفه ای از دیلمیان بوده که خانه های کاهگلی کوچکی داشتند (ولی -جهانی تمدن -املش- چاپ ایلیا- صفحه ۵۰ ) قدمت این محوطه به پیش از اسلام و دوره های اسلامی میرسد . این کشف دارای چند نکته مهم است. اولا وجود آبادی بویه را در دوره آل بویه و قبل از آن هویدا می کند دوما باشندگان آن دیلمی اند که آل بویهی برخاسته از دیلمان را تایید میکند .

در گذشته افراد با نام محل تولد یا زندگی خود شهرت می یافتند. برای نامگذاری سلسله‌ها نیز از چنین روشی استفاده شد. بویه اسم مکان است و این نام ابتدا بر پدر و بعد بر سلسله ای که فرزندان بویه تاسیس کردند گذاشته شد. به عنوان مثال میتوان به آل زیار اشاره کرد. اگر فرضیه بالا را بپذیریم، نسب خاندان بویه خاستگاه آل بویه را مشخص و نمایان می کند.

نسبنامه آل بویه بر این صورت آمده است بویه بن فناخسرو بن ثمام بن کوهی ( سمام پسر سیاه کوه یا کوهپس) بن شیرذیل (شیرکوه) بن شیرکذه ( شیرچاک و دشت شیران ) و الخ…..

آثار الباقیه چاپ لایپزیک ص ۳۸ از قول صابی.

و ابن اثیر در ادامه این نسبنامه از سس فیروز ( فیروزکوه) نام میبرد.

در این نسبنامه می توان نواحی آباد و مهم دیلمان و اطراف بویه را مشاهده کرد که بصورت پسوند و شهرت آمده است. این اسامی میتواند نام طوایف دیلمی باشد که اکنون طایفه سمامی در دیلمان و اشکور زندگی می کنند و بسیار متعصب هستند.

آل بویه از میان دیلمیان و روستای بویه بر آمدند و بعنوان حکومت مستقل ایرانی حوزه نفوذ و قدرت سیاسی و نظامی به ویژه مسائل فرهنگی را تا دستگاه خلافت در بغداد گستراندند.

منابع

*از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان جعفریان

* تمدن املش دکترولی جهانی

* مجمع التواریخ و القصص تصحیح کیانی تاریخ گزیده حمدالله مستوفی

*آل بویه و اوضاع زمان ایشان – فقیهی

*حدود العالم

یک پاسخ ارائه کنید