منظومۀ لشگرآراء (قسمت اول)

پژوهش و نگارش: مرتضی سخایی

مقدمه:

از کوچک لشگرآراء که گفته می‌شود تنها فرزند میرزا کوچک‌خان بوده است،مکتوباتی برجای مانده است که در این نوشتار مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرند.

 

کوچک لشگرآراء، فرزند میرزا کوچک خان؟!

از اتفاقات و وقایع زندگی کوچک لشگرآراء در سنین کودکی و نوجوانی اطلاعی در دست نیست اما آنچه که زندگی او را برای پژوهشگران حوزه نهضت جنگل پراهمیت می‌کند اتفاقاتی است که به پس از دوران دبیرستان وی مربوط می‌شود. این اتفاق به طور دقیق از سن 22 سالگیِ کوچک آغاز می‌شود. در این سال بود که کوچک، هم اسمی خود با میرزا کوچک‌خان را باشباهت ظاهری بسیار زیادش با آن مجاهد نستوه، گره زد و تبدیل به یکی از پرو پا قرص ترین کاندیداهای فرزند میرزا کوچک خان بودن گردید.

او تصور می‌کرد که میرزا علی اکبر و نرگس، کسانیکه کوچک را بزرگ کرده و در شناسنامه، پدر و مادر وی ذکر گردیده‌اند، این موضوع را از وی پنهان نموده‌اند. هیچکس نمی‌داند که چطور و از چه زمانی این باور در کوچک شکل گرفت اما او آنقدر در این شباهت سماجت داشت که حتی اقدام به تغییر نام و نام خانوادگی‌اش از «کوچک پورتموزی خشت مسجدی» به «میرزا کوچک لشگرآراء[1]» کرد.کوچک در تاریخ1351/04/22 هم برای بار دوم اقدام به تغییر نام خود کرد. اینبار «میرزا» را از اول نام خود برداشت و تبدیل شد به همان «کوچک» که بود.

کوچک، بزرگ شدۀ خشت مسجد در کوچصفهان از توابع رشت بود و همسر میرزا کوچک خان یعنی «جواهر پور ادبی پُشتیری»[که در صورت صحت ادعای کوچک، می‌بایست مادرش باشد]اهل روستای پُشتیر از توابع گوراب‌زرمیخ صومعه سرا بود که در زمان ازدواج با میرزا کوچک خان از او صاحب فرزندی نشده بود. از همین رو جواهر خانم، پس از شهادت میرزا کوچک خان به همسری فرد دیگری به نام «جعفر خان رضایی» اهل و ساکن گوراب‌زرمیخ درآمده و باردار شده بود اما موقع وضع حمل، هم او و هم فرزندش فوت شدند. 

شادروان سید نوری کیافر، نویسنده، شاعر و پژوهشگر گیلانی است که کتابی تحت عنوان «ماهیت و واقعیت نهضت جنگل» دارد.وی در یکی از نوشته‌هایش به ماجرای کوچک لشگرآراء اینطور اشاره می‌کند:

شاید بیشتر از ده دوازده سال نداشتم. برادری داشتم که به استناد شناسنامه‌اش حدود هفت سال از من بزرگتر بود. در آن دوران جوانی چنانکه افتد و دانی، جوانان هم سن و سال در محله ما به گفت و شنود مشغول بودند و با شوخی و شنگی و مطایبه و بذله گویی روز را به شب می‌رسانیدند. آنهم در سالهای پرخروش بعد از 1320 و حضور ارتش بیگانه در کشور.یکی از همین جوانان پرشور و شوخ و شنگ جناب لشگرآرا بود که گویا دانش آموز پای دیپلم و یا در دانشسرای مقدماتی بودند. جوانی خوش هیکل و خوش سیما که بر خلاف دوستانش به فارسی حرف می‌زد، نه گیلکی.به هر حال شوخیها و مطایبهها گاهی به کنایه به آنجا منتهی میشد که به او به طنز میگفتند: «تو دیگر دخالت نکن، زیرا پدر تو میرزا کوچک خان است». سپس همه میخندیدند. این شوخی دوستانه را جناب لشگرآرا گویا به جد گرفت و خود را پسر میرزا کوچک جنگلی مشتهر ساخت[2].

مهندس غلامرضا فروتن، دوست دیرینه سید نوری کیافر است که سابقه همکاری با شادروان ابراهیم فخرایی، نویسنده کتاب «سردار جنگل» را نیز دارد. همکاری فروتن وفخرایی مصادف بود با حضور گاه و بیگاه کوچک، در خانه فخرایی در محله توانیرتهران.

کوچک و فرزندش در سالهای منتهی به انقلاب سال 57 و پس از آن در جلساتی که در خانه فخرایی با حضور سایر پژوهشگران نهضت جنگل تشکیل می‌شد شرکت می‌کردند. در این جلسات، کوچک به عنوان فرزند میرزا کوچک خان شرکت می‌کرد و فخرایی هم خطاب به فرزند خردسالِ کوچک می‌گفت: تو باید از همه لحاظ عالی باشی، چرا که خون میرزا در رگهای تو جاریست.

فروتن به پیشنهاد فخرایی با کوچک طرح دوستی می‌ریزد. چراکه از طرفی کوچک وکالت فخرایی برای زمین موروثی فخرایی در محله دخانیات رشت را بر عهده گرفته بود، از سویی دیگرفخرایی در رابطه با کوچک به فروتن گفته بود: اگر دست‌نوشته یا مدارکی دارد از او بگیر. دوستی فروتن و کوچک به رفت آمد فروتن به دفتر وکالت کوچک در پیچ شمیران تهران و منزل کوچک در یوسف آباد تهران منتهی می‌شود و ظاهراً دست‌نوشته‌ای نیز به قلم کوچک تحویل فروتن می‌گردد.

فروتن این دست‌نوشته را در سال 1394 به مجله دیلمان می‌سپرد و آن مجله هم در شماره دوم خود، به تاریخ آذر و دیماه 1394 این دست‌نوشته را به نام «رساله‌ای درباره جنبش جنگل»به قلم کوچک لشگرآراء منسوب به فرزند میرزا کوچک خان و با مقدمه غلامرضا فروتن فومنی منتشر می‌نماید. 

پیوست این رسالۀ فوق العاده مهم، مطلبی بود به نام «رازهای کوچک خان» به قلم مهدی بازرگانی مدیر مسئول دیلمان که به ماجرای همسر و فرزند میرزا کوچک خان می‌پرداخت.در این مطلب مصاحبه‌هایی نیز با فروتن، فرخ جنگلی [برادرزاده میرزا کوچک خان] ودکتر ایرج صراف پژوهشگر نهضت جنگل، شده بود که بر جذابیت آن می‌افزود.

فروتن در «رازهای کوچک خان»مطالب جالبی در رابطه با کوچک نقل کرده بود. از جمله اینکه: بعد از دوره مصدق کوچک به سان میرزا کوچک خان در یک مبارزه چریکی مسلحانه بر علیه شاه شرکت کرده اما قبل از هر اقدامی دستگیر و شکنجه می‌شود. این شکنجه به حدی خشن و کوبنده بود که بیهوش شده و روی تخت بیمارستان درحالی که مأمور پلیسی بالای سرش بود به هوش می‌آید.

این گفتۀ فروتن، زندگیِ کوچک را حائز اهمیت می‌کرد چرا که خود فروتن هم بر اثر مبارزه مسلحانه بر علیه رژیم شاه، زندانی و حتی شکنجه شده بود. این شاخصه‌ای مشترک بین فروتن و کوچک بود، اما بررسی این روایت چگونه ممکن بود؟!

فروتن کتاب منتشر نشده‌ای به نام «زندگی» دارد که در آن به صورت طبقه بندی شده خاطرات زندگی خود را نوشته است. ماجرای فعالیت‌های سیاسی و مبارزات چریکی او در این کتاب، آیینه تمام نمای شخصیت فروتن است اما فراز و فرودهای زندگی کوچک یعنی کسی‌که گفته می‌شود فرزند میرزا کوچک خان است بسیار شنیدنی‌تر می‌بود، اگر تنها مرجع اطلاعات در مورد کوچک، خودش بود.

فروتن، کوچک را فرزند میرزا کوچک خان می‌پندارد، فخرایی هم گمان می‌کند که او فرزند میرزا کوچک خان است[3].محمد ابراهیم باستانی پاریزیکه مورخ و نویسنده‌ای صاحب نام است، کوچک را فرزند یکساله میرزا کوچک خان در هنگام شهادت می‌داند[4] اما پروفسور شاهپور رواسانی که او هم مورخی صاحب صلاحیت و معتبر در حوزه نهضت جنگل است، با نظر به عدم ارائه اسناد و مدارک معتبر از سوی کوچک، این نسبت را نمی‌پذیرد[5].

نظر جناب آقای دکتر شاهپور رواسانی،استاد دانشگاه و مورخ نهضت جنگل، در مورد کوچک لشگرآراء

پریرخ جنگلی، یکی از سیزده فرزند شعبان خان جنگلی، برادر زاده میرزا کوچک خان[شعبان خان، یکی از چهار فرزند میرزا محمدعلی خان جنگلی، متولد 1270، فوت شده به تاریخ 21 فروردین 1346 خورشیدی، مدفن : سلیمانداراب رشت است] در 14 آذر 1394 در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا می‌گوید:

سر بریده میرزا پس از 20 سال به پدرم تحویل شد…میرزا شعبانعلی سر بریده میرزا را که تحویل گرفت، در پی بدن میرزا کوچک خان به ماسوله رفت که توسط نامزد میرزا در اطراف ماسوله به امانت، به خاک سپرده شده بود… پس از شهادت میرزا، افرادی بودند که خود را پسر میرزا معرفی میکردند اما افرادی از خاندان میرزا با ارائه مدارک پزشکی ثابت کردند که میرزا در جریان مجروح شدن از ناحیه پا، امکان فرزنددار شدن را برای همیشه از دست داده بود.

پریرخ جنگلی تنها عضو خاندان جنگلی نیست که نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است. فرخ جنگلی یکی از هفت فرزند میرزا رحیم خان جنگلی [برادر میرزا کوچک خان، هم اکنون درقید حیات است] در یکی از مصاحبه‌ها به نگارنده گفت:

میگفتند که میرزا همسر عقد کردهای داشته است. مادرم که دخترِ حسن خان آلیانی (معین الرعایا) وهمسرِبرادرِ میرزا بود، گاهی اوقات به میرزا میگفت: همسرت را بیاور پیش ما در زیده تا او را ببینیم. میرزا اما از خجالت سرخ میشد و سرش را پائین میانداخت و میگفت: او شایستگی شما را ندارد.!

قبل و پس از انقلاب افرادی بودند که خود را پسر میرزا کوچک خان معرفی می‌کردند. در یک مورد طی تحقیقاتی که بعمل آوردیم مطلع شدیم که او حتی از مردم وجوهی نیز دریافت داشته تا خانه‌ای بسازد. ما او را شناسایی کردیم. ادعایش دروغی بیش نبود. مورد بعدی همین آقای کوچک لشگرآراء بود. قبل از انقلاب مراسم بزرگداشت میرزا کوچک خان به اتفاق خانواده بر سر مزار آن مرحوم در سلیمانداراب برگزار می‌شد. ساواک هم از دور نظارت می‌کرد اما مانعی نمی‌شد. یکبار متولی بقعه سلیمانداراب به ما گفت: شخص چهارشانه‌ای اینجا می‌آید و می‌گوید که فرزند میرزا است. این موضوع باعث شد تا او را بخواهیم و پیگیر قضیه شویم اما ایشان هیچگاه به دعوت ما پاسخی نداد… اگر واقعاً از میرزا نسلی به جا مانده و حقیقت آن برای ما خانواده جنگلی به اثبات برسد ما او را بالای سرمان می‌گذاریم اما هنوز این مسأله برای ما به اثبات نرسیده است. 

******

[1]. کوچک، عقیده داشت هم املای کاف و هم املای گاف برای نام خانوادگی‌‌اش صحیح می‌‌باشد. انتخاب املای گاف و حرف ء در این نوشتار، بر اساس اطلاعات شناسنامه‌‌ای کوچک است.

[2]. شادروان سید نوری کیافر در 20 آبانماه 1400 خورشیدی به دیار باقی شتافت. این نامه با خط و امضای ایشان و دارای تاریخ نگارش 5 بهمن ماه 1394 خورشیدی است که برای دفتر مجله دیلمان ارسال گردیده است.

[3]. فخرایی، ابراهیم. 1357. سردار جنگل(میرزا کوچک خان).تهران:جاویدان. 502

[4]. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. 1356. تلاش آزادی. تهران: نوین، 335

[5]. در گفتگو با نگارنده و همچنین اظهار نظر ایشان در زیر یکی از پستهای اینستاگرامی

                                                                                                  ادامه مطلب

 

منظومۀ لشگرآراء (قسمت اول)

منظومۀ لشگرآراء (قسمت دوم)

منظومۀ لشگرآراء (قسمت سوم)

منظومۀ لشگرآراء (قسمت چهارم)

یک پاسخ ارائه کنید